آموزش دربازار سرمایه و برند
آموزش سرمایه گذاری و برندینگ

 به چند نفر از دوستان با شرایط زیر جهت همکاری با سایت نیازمندیم.

1- آشنائی کامل به طراحی سایت ،سئوو مدیریت سایت بصورت حرفه ای یک نفر

2- آشنائی کامل با مباحث مربوط به MBA و مدیریت کسب و کار و سرمایه گذاری

3- آشنائی با مباحث آموزش الکترونیکی جهت مدیریت آموزش الکترونیکی

دوستان می توانند رزومه و پیشنهادات به همراه شماره تماس خود را به ایمیل info@miliyarder.com و یا miliyarderha@yahoo.com ارسال کنند.

http://miliyarder.com

 




ارسال توسط میلیاردر جوان( برند)

 اکثر کارشناسان معتقدند که دو مساله سیاسی و پیامدهای احتمالی و اقتصادی آن، بازار را دچار تلاطم کرد.

اول: جنگ لفظی بر سر حمله به ایران بود که موجب شد انتظاراتی در بازار شکل بگیرد که بر اثر جنگ، میزان ارز تزریقی به اقتصاد ایران ناشی از صادرات نفتی و غیر‌نفتی کاهش یابد و بازار ارز که نیازهای مختلفی از جمله واردات را تامین می‌کند دچار کمبود عرضه و افزایش تقاضا شود. یک علت حاشیه‌ای نیز در اینگونه موارد وجود دارد که احتمال بحران، مردم را به سوی «ذخیره کردن مطمئن ارزش» سوق می‌دهد که مهم‌ترین آنها ارز، طلا و ملک است.
دوم: تحریم بانک مرکزی ایران باعث ایجاد دو نوع انتظار در آینده شد: اولا انتظار کاهش منابع ارزی دولت که با توجه به سهم دولت از کل بازار ارز ایران که 80درصد است، قابل‌ملاحظه است؛ ثانیا تحریم بانک مرکزی و قطع همکاری با آن در زمینه نقل و انتقال ارز موجب شد تا تصور شود که سیالیت ارز دچار خلل می‌گردد و مستلزم آن خواهد بود که عوامل اقتصادی به دنبال راه‌های دیگری چه رسمی یا غیر‌رسمی باشند تا سیالیت لازم را در امور ارزی به دست آورند که یک راه آن تهیه ارز کاغذی است که از بازار آزاد تامين می‌شود.
البته روشن است که هر چند واقعی بودن بسیاری از انتظارات در اقتصاد از نظر تجربی ثابت شده است (مثلا انتظارات تورمی، عامل مهمی در پیش‌بینی سطح قیمت‌ها در آینده است) ولی مسلم است به دلايلی مانند سطح پایین شفافیت در برخی راهبردها و تاکتیک‌های اقتصادی و سیاسی و همچنین القاي توهم توسط بعضی مراجع نظری به مردم که بسیاری از آنها فاقد اعتبار یا مغرضانه است باعث می‌شود که به‌خصوص در زمینه مورد بحث، قسمتی از انتظارات شکل یافته فوق موهومی باشد؛ ولی نمی‌توان همه آن را موهومی دانست. معمولا به مرور زمان انتظارات خود را تصحیح می‌کند و عوامل موهومی بیشتری را حذف و عوامل واقعی‌تری را جایگزین می‌نماید تا قیمت‌ها به ثبات برسد.
چه عواملی تورم افسار گسیخته در بازار ارز را تقریبا متوقف کرد؟
عوامل عمده عبارتند از:
1- شفاف شدن تاکتیک‌های دفاعی ایران که از طریق بعضی مانورهای منطقه‌ای و نمایش توانمندی‌های نظامی و موضع‌گیری‌های صریح و قاطع مقامات ارشد نظامی کشور به نحوی که منجر به حذف گزینه نظامی از صدر گزینه‌های غرب شد. 
2- توافق اصولی ایران و غرب و اثبات اراده طرفین جهت به نتیجه رسیدن مذاکرات دیپلماتیک.
3- خود تصحیحی انتظارات قبلی
4- مدیریت شایسته بانک مرکزی (البته با تاخیر) و اختصاص ارز مرجع برای واردات 2700 ردیف تعرفه کالايي از بین 6800 ردیف موجود و اجرای سیاست‌های حاشیه‌ای دیگر که جزو وظایف بانک‌های مرکزی به شمار می‌رود از جمله عملیات آزاد در بازار ارز و غیره.
5- سقوط قیمت جهانی طلا و پايین آمدن نرخ ارز برحسب یک تجربه شناخته شده در ایران.
6- بالابردن نرخ سود بانکی و جذب نقدینگی از بازار ارز توسط بانک‌ها که تاثیر عمده آن در بلندمدت خواهد بود و به این ترتیب قسمتی از رانت موجود در اعتبارات بانکی حذف خواهد شد. 
این عوامل باعث شد تا انتظار نرخ 3000 تومانی برای دلار فعلا عقیم شود. البته براساس تئوری و تجربه، تعادل پایدار در هر بازار آزادی هیچ وقت در آخرین نرخ‌ها صورت نمی‌گیرد؛ بلکه نوسانات تقریبا همچون عقربه یک قطب نما عمل می‌کند با این تفاوت که نوسانات نرخ‌ها در بازار لزوما قرینه نیست مثلا ممکن است در یک مقطع 1000 ریال به نرخ بازار افزوده و به‌دنبال آن فقط 100 ریال از نرخ آن کاسته شود، به هر حال آخرین قیمت دلار که بالاتر از 2000 تومان بود، دلیلی برای تعادل پایدار بازار در آن قیمت محسوب نمی‌شود. دخالت انتظامی در بازار ارز فقط توانست روی دامنه نوسانات تاثیر گذارد و بعضی معاملات جزئی را به تاخیر اندازد در حالی که معاملات کلان در بازار سیاه انجام می‌شد. تجربه نشان داده بود که بازار ارز، فرمان‌پذیر نبوده است و عوامل آن هم نصیحت پذیر نیستند!
نویسنده: دکتر سید احمد علی عاملی
عضو هیئت مدیره صنعت برق ایران
میلیاردر جوان: پارامترهای مطرح شده در مقاله بالا پارامترهای تعیین کننده ای در هر کدام از بازارهائی است که مردم برای سرمایه گذاری به سمت آن می روند. آنچه که نکته کیدی در ارزیابی بازار هاست و دربحث آموزشی می تواند کمک خوبی برای نوع سرمایه گذاری به مردم بدهد این است که همانطور که گفته شد پارامتر درجه امنیت در کشور و دنیا بسیار بر روی بازارهای مختلف تاثیر می گذارد.به این صورت که در جائی که امنیت بالاتر را در ذهن مردم بصورت روانی تامین کند بازارهای  ذخیره کننده ارزش مانند طلا و ارز دچار رکود می شود و دارائی های زمین محور دچار ارزش می شوند و بر عکس آن نیز صادق است که می تواند مبنای تحلیل خوبی برای چگونگی سرمایه گذاری باشد.
 



ارسال توسط میلیاردر جوان( برند)

 رئیس کل بانک مرکزی با اعلام دلایل تاثیرگذار بر نرخ دلار گفت: نباید دلار را کالای پست فرض کنیم و انتظار داشته باشیم که قیمت آن بین 1000 تا 1050 تومان ثابت بماند.

محمود بهمنی در گفتگو با مهر با بیان اینکه همواره قیمت کالاها افزایش می یابد، در مورد نوسانات قیمت دلار گفت: نباید دلار را کالای پست فرض کنیم و انتظار داشته باشیم که قیمت آن بین 1000 تا 1050 تومان ثابت بماند. 

رئیس کل بانک مرکزی در مورد اینکه اصرار برخی ها برای پائین نگه داشتن نرخ دلار منطقی نیست، گفت: در تعیین نرخ دلار باید عوامل تاثیرگذار بر آن را مدنظر قرار دارد و بدون در نظرگرفتن عوامل متعددی از جمله قیمت نفت نباید در مورد نرخ دلار اظهارنظر کرد.

رئیس کل بانک مرکزی با بیان اینکه طی چند سال اخیر اکثر قیمتها افزایش یافته و یا ثابت بوده است، افزود: نرخ تورم، قیمت نفت جهانی، قیمت کالاهای صنعتی و غیره افزایش یافته است، پس چگونه می توان انتظار داشت که نرخ دلار افزایش نیابد.

وی با تاکید بر اینکه در تعیین نرخ دلار باید تورم خارجی و تورم حاصل از هدفمندی یارانه ها را در نظر گرفت، اظهارداشت: اینکه هدفمندی یارانه ها در چند مرحله اجرا می شود و یا اینکه نرخ تورم عادی با توجه به عوامل مختلف همچون افزایش حقوق و غیره افزایش می یابد را باید لحاظ کرد.

 

بهمنی با تاکید بر اینکه تمام موارد مذکور بر روی برنامه ریزی ها و تخمین‌های بانک مرکزی تاثیرگذار است، بیان کرد: سایر عوامل همچون تحولات بین المللی، نحوه نقل و انتقالات پول، درآمدهای نفتی، افزایش قیمت کالاهای وارداتی و تاثیر آن بر تورم همگی تاثیرگذار است.  

به گزارش مهر، در ادبیات اقتصادی کالای پست، کالایی است که شیب منحنی تقاضا برایش صعودی است، یعنی با کاهش قیمت، مقدار تقاضا برای آن کالا کاهش می‌یابد، همچنین کالای پست کالایی است که در مورد آن اثر درآمدی بر اثر جانشینی غلبه کند.

 میلیاردر جوان: بنظر می رسد نباید به دنبال کاهش قیمت دلار در کشور بود.اثرات عدم کاهش قیمت ارز در کشور تاثیر مستقیم بر روی قیمت کالاهای مورد نیاز مردم دارد و موجب افزایش تورم خواهد گردید. در حالیکه افزایش درآمد قشرهای حقوق بگیر نسبت قابل قبولی با تورم ندارد. تاثیر قیمت کنونی ارز نیز همانگونه که قبلا گفته شد چنانچه نرخ طلای جهانی را ثابت در نظر بگیریم موجب افزایش قیمت طلا در کشور خواهد گردید.




ارسال توسط میلیاردر جوان( برند)

 راه‌هاي زيادي براي رسيدن به اين هدف وجود دارد كه تا حدودي به نوع سرمايه‌گذاري‌هاي شما و يا به مدت زماني كه مي‌خواهيد آن سرمايه‌گذاري را حفظ كنيد بستگي دارد. 

برون‌سپاري كنيد...
در هر شرايطي كه باشيد، بايد از تمام امكانات موجود استفاده كنيد، تا ماليات‌ها و كارمزدهاي كارگزاري را به تاخير بيندازيد و يا كاهش دهيد. با اين كار قدرت بهره مركب را تحت كنترل خود در‌مي‌آوريد تا چندين درصد به نرخ بهره ساليانه خود اضافه كنيد ـ بدون آنكه مجبور باشيد يك تصميم سرمايه‌گذاري موفق اتخاذ كنيد. 
چه چيزي را بايد به ديگران واگذار كنيد؟ حتي اگر داراي گواهينامه بانكداري هستيد و جايگاهي در بورس سهام (يا كالا) داريد، باز هم لازم است تا برخي از امور سرمايه‌گذاري خود را به ديگران بسپاريد.
برخي افراد تصور مي‌كنند كه بازكردن حساب نزد شركت‌هاي كارگزاري يا حساب بانكي به عنوان واگذاري امور محسوب مي‌شود. اما در اصل اين گونه است كه: شما كسي را استخدام مي‌كنيد (آيا مي‌دانيد چه كساني هستند؟) تا از سرمايه شما مراقبت كنند. آيا هنگامي كه پول خود را مي‌خواهيد آماده خواهد بود؟ بانك و شركت‌هاي كارگزاري ورشكست مي‌شوند. بله، شما بيمه هستيد... اما چه مدتي به طول مي‌انجامد تا سرمايه خود را پس بگيريد؟
به هر اندازه كه از ثروت بيشتري برخوردار باشيد و كارهاي شما پيچيده‌تر باشد، بايد حجم بيشتري از كارهاي خود را به ديگران واگذار كنيد. ممكن است لازم باشد تا چند وكيل، حسابدار، مشاور مالياتي، شركت اماني و مشاوران ديگري را انتخاب كنيد. 
هنگامي كه اقدام به خريد مي‌كنيد، تا چه ميزاني خريد مي‌كنيد؟ هنگامي‌كه سرمايه‌گذار خبره، سرمايه‌گذاري مناسب و منطبق با معيارهايش را مي‌يابد، تا آنجا كه توانايي دارد مي‌خرد. تنها محدوديت او، مقدار پولي است كه در دسترس دارد. در نتيجه موجودي سهام او متمركز است و متنوع نمي‌باشد.
با تخصص پيدا كردن در حوزه مناسب سرمايه‌گذاري خود، تمام سرمايه‌گذاري‌هاي شما در زمينه‌اي مشابه خواهد بود. به اين‌ترتيب شما نمونه رايج تنوع بخشي را به طور كلي از سيستم سرمايه‌گذاري خود حذف كرده‌ايد. با اين حال، بدون توجه به رويكردي كه براي سرمايه‌گذاري خود اتخاذ كرده‌ايد، شما بايد قوانيني را براي آنچه كه «حجم سرمايه‌گذاري» خوانده مي‌شود، ايجاد كنيد. به عبارت ديگر، چه ميزان از پورتفوليوي سهام خود را به هر يك از سرمايه‌گذاري‌ها اختصاص مي‌دهيد؟ در صورتي كه اين ميزان براي سرمايه‌گذاري‌هاي مختلف متفاوت است، علت آن چيست؟
«حجم سرمايه‌گذاري» به نوعي، علت اصلي ايجاد اعتماد به نفس در مورد كاري است كه انجام مي‌دهيد. هنگامي كه به سطحي مي‌رسيد كه با ديدن قيمتي مناسب، آن را تشخيص مي‌دهيد، در اين شرايط كاملا خوشحال و آسوده هستيد تا بهترين عملكرد را داشته باشيد.
راه‌هايي براي حفاظت از سبد سهام 
چگونه از پرتفوليوي سهام خود در برابر بحران‌هاي معمول همچون بحران‌هاي بازار، محافظت مي‌كنيد؟ هنگامي‌كه بنيان‌گذاران شركت مديريت سرمايه‌گذاري بلندمدت سيستم خود را ايجاد كردند، عاملي كه آن را رويدادهاي «ده سيگما» ناميدند، را مورد توجه قرار ندادند، از آنجا كه از لحاظ آماري به حدي غير محتمل بود كه آنها نگراني چنداني در مورد آن نداشتند.
هنگامي كه بحران مالي آسيا در سال 1997 به سرعت با قصور در پرداخت بدهي توسط روس‌ها در سال 1998 ادامه پيدا كرد، اين شركت با دو رويداد ده سيگماي پي در پي مواجه شد و ورشكست شد. 
رويدادهاي ده سيگما ممكن است غير محتمل باشند، اما به اين معنا نيست كه آنها غير ممكن هستند. سرمايه‌گذار خبره سبد سهام و روش سرمايه‌گذاري خود را به گونه‌اي طراحي كرده است كه حتي در بدترين شرايط بازار مي‌تواند به حيات خود ادامه دهد.
اگر بازار در طول شب سقوط كند آيا فرداي آن روز شما حاضر به سرمايه‌گذاري هستيد؟ شما بايد سيستم خود را به گونه‌اي طراحي كنيد كه پاسخ شما به اين پرسش مثبت باشد!
اولين كاري كه بايد انجام دهيد، تصديق اين موضوع است كه هر چيزي ممكن است در بازارها رخ دهد. چند نمونه از بدترين موارد را در ذهن داشته باشيد. سپس از خود بپرسيد: در صورتي كه هر كدام از اين موارد رخ دهد، تا چه حد تحت تاثير قرار مي‌گيريد و چه كاري انجام خواهيد داد؟
همانطور كه ديديم يكي از تدابير حفاظتي شوارتز در برابر چنين ريسك‌هاي تاثيرگذار، توانايي او در اقدام فوري است؛ همانطور كه در بحران مالي سال 1987 عمل كرد، زماني كه حتي اغلب سرمايه‌گذاران متخصص نتوانستند هيچ‌گونه عكس العملي نشان دهند.
محافظ اصلي سرمايه‌گذار خبره و اين مورد درباره بافت و شوارتز نيز صادق است ـ استفاده با درايت آنها از ابزار اهرم مي‌باشد. هر بار كه بازار سقوط مي‌كند، داستان‌هايي در مورد افرادي مي‌شنويم كه حتي زندگي خود را از دست مي‌دهند، زيرا بيش از حد به ابزار اهرم متكي بوده‌اند. سرمايه‌گذار خبره به هيچ وجه خود را در چنين شرايطي قرار نمي‌دهد. شما بايد از الگوي او پيروي كنيد حتي اگر اين كار به معناي زير پا گذاردن يكي ديگر از پندهاي مشهور در وال‌استريت باشد: هميشه با حداكثر توان سرمايه‌گذاري كنيد.
منبع: www.bourse24.ir 



ارسال توسط میلیاردر جوان( برند)

  رابطه ميان فلسفه سرمايه‌گذاري، روش سرمايه‌گذاري و سيستم سرمايه‌گذاري شما، معيارهاي سرمايه‌گذاري شما خواهد بود.

 
از ميان تمام سرمايه‌گذاري‌هاي خوب احتمالي در حوزه سرمايه‌گذاري شما، چگونه متوجه مي‌شويد كه يكي از آنها را براي خريد يافته‌ايد؟ چه عاملي باعث مي‌شود كه يكي از آنها بر ديگر موارد ارجحيت داشته باشد؟ اين مورد، همان سرمايه‌گذاري خواهد بود كه با تمام معيارهاي سرمايه‌گذاري شما مطابقت داشته باشد، به اضافه فهرست دقيقي از ويژگي‌هايي كه شما در مورد يك سرمايه‌گذاري خوب مشخص كرده‌ايد و با استفاده از آن مي‌توانيد كيفيت هر يك از سرمايه‌گذاري‌ها را اندازه‌گيري كنيد. 
در كتاب 23 اصل موفقيت وارن‌بافت آمده است: بافت خصوصيات يك شركت خوب را اندازه‌گيري مي‌كند، خصوصياتي از قبيل: كيفيت مديريت، ماهيت برتري آن شركت، قدرت جايگاه رقابتي آن شركت، قدرت قيمت‌گذاري، بازده حقوق صاحبان سهام و البته قيمت سهام آن شركت. در حالي كه شوارتز كيفيت فرضيه سرمايه‌گذاري خود را در قبال رويدادهاي به وقوع پيوسته مي‌سنجد. 
معيارهاي سرمايه‌گذاري شما، مشخصه‌هاي يك سرمايه‌گذاري در حوزه انتخابي شما هستند كه مي‌توانيد اكنون آنها را اندازه‌گيري كنيد و مي‌دانيد كه در طول زمان دائما براي شما سودآور خواهند بود.
معيارهاي سرمايه‌گذاري شما، شش عامل حياتي از سيستم سرمايه‌گذاري شما را برايتان مشخص مي‌كند: چه چيزي بخريد، چه زماني بخريد، چه زماني بفروشيد، چه مبلغي براي آن بپردازيد، پس از سرمايه‌گذاري چگونه تشخيص دهيد كه همه چيز مرتب است و در هنگام جست‌وجو براي سرمايه‌گذاري‌ها بر روي چه چيزي متمركز شويد. بنابراين لازم است كه اين معيارها را با دقت هر چه بيشتر مشخص كنيد. 
حاشيه امنيت شما چيست؟
يك سيستم سرمايه‌گذاري جامع، از دوازده عامل تشكيل شده است. تمام اين عوامل با توجه به بالاترين اولويت سرمايه‌گذار خبره يعني حفظ سرمايه، به يكديگر وابسته‌اند. روش او براي حفظ سرمايه، اجتناب از ريسك است. او با قرار دادن روش مطلوب كنترل ريسك خود در تمام بخش‌هاي سيستم خود، اين هدف را تحقق مي‌بخشد. 
روش اصلي كنترل ريسك بافت، اين است كه او هميشه چيزي به عنوان «حاشيه امنيت» دارد. اگر چه اين اصطلاح به بنجامين گراهام و وارن بافت مربوط مي‌شود، اما در واقع هر سرمايه‌گذار موفق نمونه‌اي مخصوص به خود از حاشيه امنيت دارد: او به اين طريق ميزان ريسك را به حداقل مي‌رساند.
ممكن است تصميم بگيريد كه شبيه شوارتز عمل كنيد و خود را به نوعي منضبط كنيد تا به محض قرار گرفتن در حوزه‌اي كه برايتان ناشناخته است، فورا از آن خارج شويد ـ ابتدا سرمايه‌گذاري‌هاي خود را بفروشيد و سپس پرسش‌هاي خود را مطرح كنيد. يا ممكن است از رويكرد آماري براي كنترل ريسك استفاده كنيد.
هر حاشيه امنيتي را كه انتخاب كنيد، براي آنكه موثر واقع شود بايد به عنوان يكي از اصولي كه سيستم سرمايه‌گذاري شما بر پايه آن بنا مي‌شود، قرار گيرد و با قوانين سيستم شما درآميخته شود.
به‌كارگيري معيارهايتان
سرمايه‌گذار خبره با سرمايه‌گذاري همچون يك شركت برخورد مي‌كند. او بر روي يك سرمايه‌گذاري تمركز نمي‌كند، بلكه بر روي نتيجه كلي حاصل از بكارگيري مداوم سيستم سرمايه‌گذاري خود در موارد مختلف، متمركز مي‌شود. او روش‌ها و سيستم‌هايي را به كار مي‌گيرد و به اين‌ترتيب مي‌تواند در بلندمدت بازده‌هاي خود را با يكديگر‌تركيب كند. علاوه بر اين، تمركز ذهني او بر روي همين موضوع قرار دارد: فرآيند سرمايه‌گذاري به عنوان يكي از روش‌هاي موفقيت در بازار سهام.
هنگامي كه مشخص مي‌شود چه نوع سرمايه‌گذاري‌هايي را انجام خواهيد داد و معيارهاي ويژه خود را معين مي‌كنيد و همچنين چگونگي به حداقل رساندن ميزان ريسك را مشخص مي‌نماييد، آنگاه لازم است كه قوانين و روش‌هايي را ايجاد كنيد كه با پيروي از آنها به تمركز بلندمدت سرمايه‌گذار خبره دست يابيد.
اولين گام، طراحي ساختار موجودي سهام يا پرتفوليوي شما است. آيا اقدام به خريد سهام خواهيد كرد؟ 
سهام و قراردادهاي آپشن؟ معاملات آتي؟ به صورت مكتوب يا تلفني؟ سرمايه‌گذاري در املاك و مسكن؟ آيا بر روي كالا متمركز مي‌‌شويد و يا بر روي ارز و يا اوراق بهادار؟ يا‌ترجيح مي‌دهيد تا تصميم‌گيري‌ها در رابطه با سرمايه‌گذاري را به مديران سرمايه كه با دقت انتخاب شده‌اند، واگذار كنيد؟ اين موارد تعداد كمي از موارد ممكني هستند كه مي‌توانيد از ميان آنها انتخاب كنيد.
با اتخاذ اين تصميمات (كه البته ممكن است با مشخص شدن حوزه سرمايه‌گذاري شما، كاملا واضح باشند) لازم است كه اجزاي ديگري از سيستم خود را پيش از ورود به بازار مشخص كنيد. 
آيا از ابزار اهرم استفاده خواهيد كرد؟ اگر قصد سرمايه‌گذاري در معاملات آتي را داشته باشيد، ممكن است تصور كنيد كه به طور خودكار از ابزار اهرم استفاده خواهيد كرد. اما اينگونه نيست. استفاده از ابزار اهرم بايد هميشه تصميمي هوشيارانه و از پيش طراحي شده باشد. اگر مبلغ كامل براي يك قرارداد آتي را در حساب خود داشته باشيد، حاشيه سود شما صد درصد است و در مورد عدم استفاده از اهرم در زمان خريد نيز به همين‌ترتيب خواهد بود.
گرچه شوارتز و بافت از ابزار اهرم استفاده مي‌كنند، اما آنها هر دو از لحاظ نقدينگي ثروتمند هستند. به شما توصيه مي‌كنيم از الگوي آنها پيروي كنيد كه تمركز بر بخش «نقدينگي بالا» است، حداقل تا زماني كه مانند آنها به سطح مهارت ناخودآگاه در سرمايه‌گذاري خود دست يابيد. 
حتي در آن هنگام نيز اگر از ابزار اهرم استفاده كرديد، از الگوي سرمايه‌گذار خبره پيروي كنيد و به صورت مختصر از آن استفاده كنيد و هرگز درخواست افزايش سرمايه از سوي كارگزار را به آساني نپذيريد.
چگونه تاثير ماليات‌ها و هزينه‌هاي معاملات را به پايين‌ترين حد مي‌رسانيد؟ سرمايه‌گذار خبره بر روي نرخ سود مركب در بلندمدت، متمركز مي‌شود. يكي از روش‌هايي كه آنها از طريق آن به بهبود اين نرخ مي‌پردازند، اين است كه سيستم خود را به گونه‌اي طراحي مي‌كنند كه ماليات‌ها را به پايين‌ترين حد مي‌رساند. اين كار مستلزم آن است كه هزينه‌هاي معاملات تا آنجا كه ممكن است پايين نگه داشته شود.منبع: www.bourse24.ir 



ارسال توسط میلیاردر جوان( برند)

 5. تعصب را کنار بگذارید:

تنها عامل مهم و محدود کننده در زمینه قبول فرصت‌های جدید، عدم انعطاف و سخت‌گیری فرد متعصب است. مدیران، درست زمانی که به دنبال افرادی با نظرات و مواضع مخالف هستند روش کاری خود را تغییر می‌دهند، نه با این هدف که دیگران را متقاعد کنند، بلکه برای درک آنچه در ذهن آنان می‌گذرد. جای تعجب است که بسیاری از افراد واقعا از نظرات متضاد دیگران واهمه دارند. با افرادی که شما را به چالش می‌کشند، مقابله و برخورد می‌کنند و در عین حال موجب پیشرفت شما می‌شوند، گفت‌وگو کنید. به یاد داشته باشید یک بحث بدون تعصب و همراه با یادگیری حائز اهمیت بیشتری است.
6. سکوت کنید و گوش دهید:
رهبران مقتدر می‌دانند چه زمانی باید صحبت و سکوت کنند. تنها رساندن منظور، نتیجه‌ای همچون یک مکالمه معنادار نخواهد داشت. البته می‌دانید، بهترین حالت تعامل از طریق گفت‌وگو صورت می‌گیرد و نه سخنرانی یا خودبیانگری. وقتی در زندگی به این درک و باور برسید که تنها راه کسب‌علم و دانش از طریق گوش دادن و نه سخنوری است، آنگاه اولین گام را در جهت برقراری ارتباط ماهرانه برداشته اید.
7. یکدلی را جایگزین غرور کنید:
هرگز حرفی نزنید که نتوانید به آن عمل کنید. زمانی که ارتباط همراه با خلوص، همدلی، دلسوزی و نه تکبر و غرور برقرار شود اتفاق‌های خوبی پیش می‌آید. کسانی که با همدلی ارتباط برقرار می‌کنند دارای درستی و خلوصی هستند که در افراد دیگر چنین خصایلی وجود ندارد. درک اصل ارتباطات به نوبه خود خشم را به احترام و شک را به اعتماد تبدیل می‌کند.
8. به معنای پنهان در سخنان دیگران دقت کنید: 
لحظه‌ای درنگ کنید و با یادآوری مدیران بزرگ، متوجه خواهید شد که مهارت خاصی در دریافت معنی سخنان پوشیده، همچنین توانایی خارق‌العاده‌ای در درک مطالبی که هنوز گفته، مشاهده یا شنیده نشده، دارند. رهبران دانا می‌دانند که هنوز باید مطالب بیشتری یاد بگیرند. در چنین عصر ارتباطاتی، همه در برقراری ارتباط و نظرات خود عجله دارند اما متوجه نیستند که ارتباط باید با دیگران برقرار شود. با چشم و گوشی باز و سکوت، متعجب خواهید شد که چگونه سطح یا آگاهی سازمانی شما بالا رفته است.
9. هنگام صحبت بدانید درباره چه مطلبی حرف می‌زنید:
اگر در مطرح کردن موضوعات مهم تخصصی ندارید آنگاه تعداد کمی ‌به شما توجه خواهند کرد. اکثر افراد موفق، علاقه چندانی به صحبت‌های بی‌ارزش عده‌ای که فقط به دلیل خودنمایی، وارد هر گفت‌وگویی می‌شوند، نشان نمی‌دهند. نحوه بیان منظور بیش از گفته‌ها دارای اهمیت است. ارتباط برقرارکننده‌های موفق به محتوا و همچنین نحوه بیان گفته‌ها توجه داشته بنابراین، موقعیت خود را به خطر نمی‌اندازند و مردم را تحت تاثیر مفاهیم قرار می‌دهند.
10. با گروه طوری صحبت کنید که انگار با تک تک افراد صحبت می‌کنید:
مدیران همیشه فرصت صحبت کردن با تک تک افراد را به طور خصوصی ندارند. ارتباط برقرارکنندگان موفق، به نحوی با ده نفر در اتاق کنفرانس یا ده هزار نفر در تالار کنفرانس صحبت می‌کنند که انگار با تک تک آنها به طور مستقیم در حال گفت‌وگو هستند. برای داشتن روابطی موفق ایجاد اعتبار، اعتماد و تفاهم الزامی‌است. 
11. در صورت نیاز، گفته‌هایتان را تغییردهید:
یکی دیگر از استراتژی‌های ارتباطات که به ندرت مورد بحث قرار گرفته چگونگی جلوگیری از «به بیراهه رفتن یک گفتگو» است و در صورت اتفاق چه کار باید انجام داد که به آن «برنامه آمادگی و توسعه طرح احتمالی» می‌گویند. بار دیگر، باید به یاد داشته باشید که به منظور ایجاد تعاملات موفق، اهداف شما باید با افرادی که با آنها ارتباط برقرار می‌کنید 
هم جهت باشد. اگر مهارت، همدلی، نظم و ترتیب تاثیر بسزایی نداشته باشد که در هر حال احتمال آن بسیارضعیف است، باید توانایی تاثیرگذاری را از طریق تغییرات ایجاد کنید. به منظور کمک به برقراری ارتباط و ایجاد اعتماد به نفس، از سوالات عالی، طنز، داستان، تمثیل و در صورت لزوم اظهارات جسورانه استفاده کنید. در حالی که گاهی اوقات استفاده از تاکتیک «شوک‌و ترس» به عنوان آخرین راه‌حل، ضروری به نظر می‌رسد.
تصور نکنید فقط به این دلیل که آمادگی گفت‌وگو دارید، دیگران حاضرند با شما صحبت کنند. باید خود را برای هر گفت‌وگوي سازنده آماده کنید. اگر در توجیه گفته خود با دانش، منطق کسب‌وکار، دلیل و همدلی موفق نشدید و متوجه بی‌اعتنایی دیگران به خود شدید، به تقویت یا وضوح گفته‌ها بیشتر احتیاج دارید.
و اما به هنگام برقراری ارتباط، مطمئن شوید که مطلب گفته شده، درست، صحیح، منطقی است و با دلیل و مدرک توسط منطق کسب‌وکار اثبات می‌شود. مهم‌تر از همه، ارتباط تنها درباره نظرات، مواضع یا شرایط شما نیست بلکه درباره کمک از طریق بر آورده کردن نیازها، درک نگرانی‌ها و افزودن ارزش به زندگی دیگران است. مسلما رعایت این موارد از تعداد مشکلات ارتباطی می‌کاهد.
منبع: روزنامه دنیای اقتصاد
 
میلیاردر جوان: این نکته را در نظر داشته باشید که جایگاه اولویت دارائی ها در جهان امروز نسبت به گذشته تغییر کرده است.در گذشته اولویت دارائی ها داشتن مسکن و مستغلات،طلا،ارز و... بود در حالیکه در دنیای کنونی شاید بهترین دارائی ،داشتن مهارت ارتباط موثر با دیگران است که خود می تواند باعث تولید دارائی های سنتی گردد. داشتن مهارتهای ارتباطی قوی میتواند موجبات جهش اقتصادی را فراهم آورد و نکته خوب این است که مهارتهای ارتباطی موثر را می توان فرا گرفت و در خود تقویت کرد.این نکته را در نظر داشته باشید که در گذشته IQ یا هوش ذهنی دلیل موفقیت تلقی می شد در حالیکه در دنیای کنونی EQ یا هوش هیجانی و SQ یا هوش اجتماعی دلیل موفقیت فرد می باشد. هوش هیجانی در اصل هوشی است که باعث می شود انسانها درموقعیتهای مختلف روحی بتوانند واکنشی متناسب با شرایط از خود نشان دهند و هوش اجتماعی هوش برقراری ارتباط موثر در اجتماع می باشد.البته علم نوین روانشناسی طبقه بندیهای دیگری نیز برای هوش دارد که از حوصله بحثهای این سایت خارج است.در صورت علاقمندی،در آینده در مورد این دو نوع هوش مطالب بیشتری در سایت عنوان خواهد شد.



ارسال توسط میلیاردر جوان( برند)

 مدیران موفق مهارت خاصی در برقراری ارتباط دارند. مهارت تمرکز بر دیگران به غیر از تمرکز بر خود، لغات، نطق، ارائه، دستور زبان و... که در دوره های آموزشی مدیران تدریس می شود نیز حائز اهمیت خاصی است که کمتر مورد توجه قرار گرفته است.

توانائی تمرکز بر دیگران تاثیر مستقیم بر برنامه‌ریزی‌ها دارد؛ به طوری که افراد با توانایی ارتباط قوی از دیگر اشخاص تفکیک می‌شوند.
تعداد زیادی از مشکلات سازمان‌ها در نتیجه ارتباطات ضعیف به وجود می‌آید که همین تضاد، نشان دهنده نیاز به داشتن رهبرانی با قابلیت‌های برقراری ارتباط موثر می‌باشد. عوامل مهم و اساسی در موفقیت‌های حرفه‌ای عبارت است از ایجاد روابط موثر بین افراد در درون یا خارج گروه درکل سازمان و کلیه سطوح. برقراری و توسعه ارتباط مناسب به خصوص در شرایط سخت همیشه به آن آسانی که تصور می‌شود، نیست.
مهارت‌ها یا دانش‌های اکتسابی تنها زمانی ارزشمند هستند که در صورت نیاز بتوان از آنها عملا استفاده کرد. در واقع، اولین وجه اشتراک میان ارتباط برقرار کنندگان بزرگ، درک و حس بالایی است که نسبت به محیط و شرایط دارند؛ در ضمن آنها شنوندگان دانا و دقیقی هستند و به خوبی متوجه حالات، پویایی، نگرش‌ها، ارزش‌ها و نگرانی‌های دیگران می‌شوند. آنها نه تنها درک خوبی از محیط پیرامون دارند، بلکه شیوه بیان خود را بدون کمترین اشتباهی با محیط مذکور تطبیق می‌دهند. گفته‌های این افراد هیچ ارتباطی با راوی ندارد، بلکه صد درصد درباره برآورده کردن نیازها و انتظارات افرادی است که با آنها در ارتباط هستند.
چگونه مهارت‌های خود را به عنوان یک ارتباط‌گر عالی تکامل دهید؟ در صورت رعایت موارد زیر به چنین مرحله‌ای خواهید رسید:
 
1. از دروغ و فریب دوری کنید:
در اکثر موارد، مردم برای افرادی که به آنها اعتماد ندارند به راحتی درد و دل نمی‌کنند؛ اما در صورت قابل اعتماد بودن رهبر، وقت گذاشته و حاضر به انجام خطر هستند. البته اگر مدیر شخصیت ضعیف و نادرستی داشته باشد هرگز چنین ارتباطی برقرار نمی‌شود. مردم به ندرت به کسی که صرفا به دنبال اعتماد آنان باشد، اطمینان می‌کنند. بهترین راه ایجاد اعتماد از طریق عملکرد صحیح، تفکر و تصمیم گیری ممکن می‌شود. به خاطر داشته باشید مردم در صورت وجود اعتماد، بسیاری از مشکلات را می‌بخشند؛ اما در غیر این صورت حاضر به بخشش نیستند. 
2. خودمانی باشید: 
میزان اطلاعات شما برای مردم اهمیت ندارد؛ مگر اینکه متوجه شوند شخصا به موضوع اهمیت می‌دهید. بر اساس تئوری کسب و کار قدیمی، مدیران باید فاصله را با دیگران حفظ کرده و ارتباط نزدیک برقرار نکنند که در این صورت در تاریکی و جهالت خواهند ماند و تنها بخش خاصی از حقایق نصیبشان می‌شود. اگر روابط عمیق و معناداری را با افراد برقرار نکنید هرگز متوجه تفکرات و نظراتشان نخواهید شد و احتمالا زمانی متوجه می‌شوید که دیگر خیلی دیر شده است. 
3. صریح باشید:
صراحت به مراتب بهتر از ابهام است سعی کنید بر روی ارتباط صریح با دیگران تمرکز کنید. گفتار ساده و مختصر همیشه بهتر از پیچیدگی و اغتشاش است. اینکه می‌دانید چگونه سر اصل مطلب بروید و روی مسائل اصلی و با ارزش تمرکز کنید خیلی مهم است این دقیقا همان کاری است که از دیگران انتظار دارید نسبت به شما انجام دهند. بدون درک اهمیت گفته‌های مختصر و صریح، بعید به نظر می‌رسد از عهده ارتباط با اشخاص مختلف برآیید. هدف، رهایی از دست انجام کارهای غیرضروری و رسیدن به یک ارتباط بهینه است. 
4. تمرکز بر داشته‌ها و نه بر نداشته‌ها: 
بهترین ارتباط برقرار کنندگان نه تنها در یادگیری و جمع‌آوری اطلاعات به هنگام ارتباط، مهارت دارند بلکه در ارائه نظرات، هماهنگی انتظارات، اقدام الهام بخش و وسعت دید نیز تبحر دارند. یکی از راه‌حل‌های مناسب جهت رسیدن به اهداف، برقراری تعاملات از طریق اولویت‌دهی به ترجیحات طرف مقابل وکمک صادقانه به افراد بدون هیچ چشمداشت و توقعی است. احتمالا چنین حقیقتی منطقی به نظر نمی‌رسد اما با تمرکز شدید بر خواسته‌ها، اميال، احتیاجات و آرزوهای دیگران به جای تمرکز بر برنامه‌های خود، مطالب زیادتری یاد خواهید گرفت.  منبع:روزنامه دنیای اقتصاد



ارسال توسط میلیاردر جوان( برند)
ارسال توسط میلیاردر جوان( برند)

 بسیاری از کسب و کارها بدلیل عدم برآورد صحیح میزان سرمایه مورد نیاز برای کسب و کار شکست می خورند و صاحبان آنها متحمل زیان می شوند.

در تدوین یک طرح کسب و کار ، دوره بازگشت سرمایه ونرخ سود مورد انتظار شما هم پارامترهای بسیار مهمی است که باید مد نظر داشته باشید که البته برای کسب و کارهای مختلف متفاوت است.در قسمت مالی تدوین طرح کسب و کارشما می توانید با کارشناسان مالی و حسابداران مشورت کنید و بصورت واقع بینانه آن را تدوین کنید.

تعیین نوع کسب و کار که تولیدی،خدماتی،تجاری و..، چارت سازمانی جهت تعیین منابع انسانی و تخصص و مهارت مورد نیاز، تعیین نوع شرکت یا فعالیت از لحاظ حقوقی (تعاونی،سهامی با مسئولیت محدود،سهامی خاص و..) با توجه به ویژگیهای هر کدام از آنها و نحوه سهامداری،مدیریت و... مواردی است که در فاز صفر یک کسب و کار باید مشخص شود.

برنامه بازار یابی و فروش محصول یا خدمات نیزیکی از مهمترین قسمتهای یک طرح کسب و کار خوب است.اگر شما بهترین محصول یا خدمات را داشته باشید ولی برنامه ای برای فروش آن نداشته باشید حتما شکست خواهید خورد.پس قبل از شروع به هرکاری برنامه بازار یابی (PLAN  MARKETING) را برای محصول خود تعیین کنید.اینکه بازار هدف شما چه قشری از جامعه است و قیمت گذاری محصول باید چگونه باشد ،محصولات مشابه محصول شما چه درصدی از بازار را دراختیار دارند(تحقیقات بازار) و شما چه هدفی برای در دست گرفتن بخشی از بازار در نظر دارید و... نقشی حیاتی در موفقیت کسب و کار شما دارند.

البته یک طرح کسب و کار قسمتهای مختلفی دارد که هر کدام مستلزم یک بحث کارشناسی خواهد بود که بتدریج در سایت میلیاردر جوان مطرح خواهد شد و چنانچه شرایط لازم ایجاد شود دوره ای نیز جهت آموزش نوشتن یک طرح کسب و کار موفق برگزار خواهد گردید.

نوشتن طرح کسب وکار خوب کار ساده ای نیست ولی قبل از شروع یک کسب و کار،شما می توانید با کمترین هزینه و بدون هیچ زیانی خود را بهتر بشناسید، امکانات و شرایط خود را در مقابل آنچه که در ذهن خود دارید محک بزنید و بعد تصمیم بگیرید که شرایط شما برای ایجاد کسب و کار مساعد است یا نه و اگر نیست در جهت ایجاد امکانات مورد نیاز حرکت کنید و با چشم اندازی روشن یک کسب و کار را آغاز کنید.

البته راه دیگری هم وجود دارد که با هدر دادن انرژی و سرمایه خود وارد یک کسب و کاری شوید که برایتان مشخص نیست که برنده خواهید بود یا بازنده .انتخاب با شماست.




ارسال توسط میلیاردر جوان( برند)

 نویسنده: مهندس رامبد محمدی یار

بسیاری از کارآفرینان و کسانی که علاقمند به ایجاد یک کسب و کار مستقل هستند وقتی ایده ای به ذهنشان می رسد بدون در نظر گرفتن همه جوانب آن وارد کار می شوند و شکست می خورند. دلیل این مسئله یک نکته به ظاهر ساده است و آن این است که  وقتی ایده ای را می یابند آنقدر مسحور ایده خود می شوند که جوانب کار و امکانات اجرائی آن را در نظر نمی گیرند و وارد کسب و کار می شوند ولی نمی توانند دوام بیاورند. لذا این نکته طلائی را باید در نظر داشت که:

به جای اینکه کاملا در ایده ا ی که یافته اید محو شوید ،کمی هم به جوانب کار،امکانات خود و امکان پذیری ایده، بازار خدمات یا محصولی که مد نظر دارید و ... نیز بپردازید.

این نکته را هم مد نظر داشته باشید که اگر شروع موفقی در کار داشته باشید امکان برنده شدن شما در کار بالاتر خواهد بود.پس حساب شده و با در نظر گرفتن جوانب کار شروع کنید.

بهترین شروع برای ایجاد  یک کسب و کار ، نوشتن طرح کسب و کار(BUSSINESS PLAN) قبل از شروع  می باشد.یک طرح کسب و کار خوب قسمتها و مراحل مختلفی دارد. شرکتهای موفق برای طرحهای جدید یا توسعه خود، طرح کسب و کار با افق سه تا پنج ساله تهیه می کنندو مرتبا فعالیتهای خود را در بازه های زمانی مشخص با طرح کسب و کار خود تطبیق می دهند. یک طرح کسب و کار خوب شامل ماموریت،چشم انداز،هدفگذاری های کوتاه مدت،میان مدت و بلند مدت می باشد و استراتژیهای(راهبرد) دستیابی به اهداف نیز در آن مشخص شده است.ضمن اینکه با توجه به مشکلات اجرائی و موانع ایجاد شده درحین انجام،ممکن است اصلاحاتی نیز در طرح کسب و کار(BP) ایجاد شود.

مراحل تدوین طرح کسب و کار برای یک کسب و کار کوچک و یک کسب و کار بزرگ یکسان است ولی تفاوت آنها در حجم طرح کسب و کار بدلیل تفاوت اندازه کسب و کارهاست.

در طرح کسب و کاری که شما برای شروع یک کسب و کار باید تدوین کنید ابتدا باید تعریف دقیق وشفافی  در مورد ایده تان و کاری که قرار است انجام شود تا به تولید محصول و خدمات منجر شود را برای خودتان داشته باشید و آن رااز ذهنتان خارج کرده و ثبت کنید.

در مراحل بعدی شما باید ارزیابی دقیقی در مورد هزینه های کاری که مد نظر شما است داشته باشید.ضمن این که به این نکته توجه کنید که میزان سرمایه ای که شما برای شروع کار برآورد می کنید ممکن است در عمل بیشتر شود.دلیل ان مشکلات و هزینه هائی است که در حین انجام کار به شما تحمیل می شود.پس برای اینکه دچار وقفه در کار نشوید حتی تا دو برابرو بلکه بیشتراز دو برابر مبلغی که برآورد کرده اید برای هزینه های شروع کار در نظر بگیرید.




ارسال توسط میلیاردر جوان( برند)

 گفت و گو با مهدی تقوی، استاد اقتصاد دانشگاه علامه طباطبایی در رابطه با نوسان نرخ ارز

طی ماه های گذشته برخی نوسان های بازار داخل رانتیجه رفتار هایی می دانند که در زمین سیاست اتفاق می افتد. به نظر شما این موضوع چه قدر بر عرصه اقتصاد کشور اثر گذار بوده است؟ 
مسائل سیاسی همواره بر اقتصاد کشورها تاثیرات غیرقابل انکاری دارد. تنها در ایران اینگونه نیست که موضوعات و اتفاقات عرصه سیاست بر بخش اقتصاد اثر می گذارد. اما چون در ایران عرصه اقتصاد بیشتر با عرصه سیاست گره خورده است اتفاقات و تغییر وتحولات سیاسی داخلی و بین المللی اثر مستقیمی بر بخش اقتصاد کشور دارد. اقتصاد سیاسی در ایران باعث شد تا امیدواری ها از به سرانجام رسیدن نشست بغداد باعث شود پیش از برگزاری نشست گروه ۵+۱ در بغداد قیمت دلار روند کاهشی در پیش گیرد.
پس شما هم اعتقاد دارید که نشست ایران با ۱+۵ در استانبول و به دنبال آن امیدواری برای بهبود نتیجه مذاکرات بغداد سبب کاهش نرخ ارز شده بود؟ 
عامه جامعه امیدوار بودند تا با توافقی که میان سران کشورهای گروه ۱+۵ انجام می شود اثر تحریم ها کاهش پیدا کند و از فشارهای بین المللی کاسته شود به همین جهت نرخ ارز با کاهش قیمت چشم گیری مواجه شد. اما به سرانجام نرسیدن نشست بغداد و کشیدن شدن مذاکرات به مسکو باعث شد تا عدم اطمینان به نتیجه مذاکرات در بین عموم جامعه پیش آید و در نتیجه شاهد دوباره جهش نرخ دلار و سکه بودیم.
در فاصله نشست بغداد تا نشست اواخر خرداد مسکو بازار سکه و ارز را چگونه پیش بینی می کنید؟
اگر امیدواری ها در فاصله نشست بغداد تا مسکو در بین عموم جامعه ایجاد شود و امید به نتیجه رسیدن مذاکرات در مسکو وجود داشته باشد قاعدتا پس از یک هفته تا ده روز از برگزاری نشست بغداد قیمت ارز و سکه از تب و تاب می افتد و بازهم روند کاهشی پیدا می کند.
یک نکته ای وجود دارد و آنهم اینکه بسیاری از مسئولان مردم را از حضور در بازار های سفته بازی منع می کنند و به آنان پند می دهند که در بازار های مطمئن تر سرمایه گذاری کنند. این در حالی است که در واقعیت سود دهی بازار سکه و ارز سبب شده بسیاری از حضور در بخش تولیدی امتناع کنند. این موضوع را چگونه تحلیل می کنید؟ 
از سال گذشته بازار دلالی و سفته بازی به جای رشد و توسعه بخش های تولیدی و مولد کشور بیشتر مورد توجه قرار گرفته است. سیاست های نادرست دولت به ویژه در اجرای قانون هدفمندی یارانه ها و پایین نگه داشتن نرخ سود بانکی باعث شد تا بخش های تولیدی با رکود مواجه شوند و در مقابل بازار دلالی رونق پیدا کند. اکنون هم نرخ سود بانکی را افزایش داده اند اما چه سود که سرمایه هایی که باید صرف سرمایه گذاری در بخش های مولد می شد حالا از بازار دلالی ارز و سکه سر در آورده اند. از طرف دیگر علاوه بر این دولت هنوز دست از سیاست های نادرست در اجرای قانون هدفمندی یارانه ها بر نداشته است. در نتیجه تورمی شدیدی که پس از اجرای این قانون در جامعه ایجاد شد ضربه سهمگینی به اقتصاد کشور وارد کرده است که اگر فاز دوم هدفمندی یارانه ها بخواهد اجرا شود دیگر کمتر امید به ساماندهی عرصه اقتصاد کشور می توان داشت.
اشاره کردید نرخ سود بانکی زمانی افزایش پیدا کرد که سرمایه های مردم سر از بازار سکه و ارز در آورده بود اما در رابطه با نحوه هدفمند شدن یارانه ها و همچنین تنش های سیاسی هنوز راهکار هایی وجود دارد که فضای بازار داخل آرام شود و زمینه سودجویی برخی بر هم بخورد؟
قاعدتا باید از تنش های سیاسی به ویژه در عرصه بین الملل کاسته شود تا با اصلاح سیاست های نادرستی که در چند سال اخیر اجرا شده فضای اقتصاد آرام شود. از سوی دیگر بازنگری در قانون هدفمندی یارانه ها این فضا را به وجود می آورد تا بخش های تولیدی به سمت بازسازی و ترمیم حرکت کنند تا بتوانیم از این وضیعتی نابسامان که دامنگیر اقتصاد کشور شده است نجات پیدا کنیم. درآمدهای نفتی باید صرف سرمایه گذاری بخش های تولیدی و مولد شود اما متاسفانه در سال های گذشته علی رغم افزایش درآمدهای نفتی شاهد رکود بخش های تولید بوده ایم. اقتصاد ایران قابلیت توسعه و ساماندهی دارد اگر درآمدهای نفتی را درست خرج کنیم و به داد بخش های تولیدی برسیم.
یک سوالی که جدای از سوددهی نوسان های ارزی برای برخی می تواند مطرح باشد این است که به طور کلی نرخ ارز تا چه اندازه بر متغیر های اقتصاد کلان اثر گذار است؟ 
نرخ ارز به عنوان قیمت پول یک کشور و بر حسب پول کشور دیگر تاثیر مهمی بر متغیرهای اساسی کلان اقتصادی همچون تولید، تورم ، اشتغال ، تراز پرداخت ها و … دارد. به همین جهت سه نظریه پولی، برابری قدرت خرید و متغیرهای کلان اقتصادی برای تعیین نرخ ارز در علم اقتصاد هست که بر مبنای آنها نرخ ارز را می توان تعیین کرد.
این موضوع در ایران به چه شکلی است؟ 
در ایران اگر بخواهیم براساس این نظریه ها نرخ ارز را تعیین کنیم براساس نظریه پولی؛ می‌توان نرخ رشد حجم پول در ایران و آمریکا را مقایسه کرد و براساس نرخ حجم پول سال پایه، نسبت ارزش ریال به دلار را محاسبه کرد و نرخ ارز واقعی براساس نظریه پولی را به دست آورد. اما در نظریه قدرت برابری خرید؛ نرخ واقعی ارز را باید محاسبه کنیم. باید افزایش نرخ تورم در ایران و آمریکا را درنظر بگیریم و با محاسبه نوسان‌های نرخ دلار و ریال در یکسال پایه قدرت برابری خرید ریال به دلار در سال‌جاری را به‌دست آوریم. براساس نظریه متغیرهای کلان اقتصادی؛ برای محاسبه نرخ واقعی ارز، این است که متغیرهای کلان اقتصادی را بین ایران و آمریکا مقایسه کنیم و براساس آن نرخ ارز را تعیین کنیم.
بر این اساس می توان گفت که اگر بخواهیم نرخ ارز در ایران را براساس این نظریه ها تعیین کنیم نرخ واقعی ارز بیشتر از نرخ ارزی است که در کشور توسط بانک مرکزی تعیین می شود؟ 
دقیقا همین طور است. باتوجه اینکه تورم در ایران بالاست اگر بانک مرکزی بخواهد نرخ ارز واقعی را محاسبه کند با توجه اینکه وارد کننده هستیم و بیشتر کالاها به ویژه در سال های اخیر از خارج کشور وارد می شوند تنها رکود تورمی را تشدید می کند. این مسائل بر سر تعیین نرخ ارز همچنان بر جای خود باقی مانده است و امروز شاهدیم علی رغم اینکه بانک مرکزی نرخ ارز دولتی را پایین نگه داشته است اما رشد نرخ ارز در بازار دلالی باعث شد، با توجه اینکه کشوری وارد کننده هستیم قیمت ها رشد سرسام آوری داشته باشند. خانوارهای ایرانی که عمدتا حقوق بگیر هستند با توجه به نوسانات نرخ ارز و تورمی که به واسطه اجرای هدفمندی یارانه ها به وجود آمده است به سمت فقیرتر شدن حرکت می کنند چراکه از عهده خرید بخشی از نیازهای شان مانند گذشته برنمی آیند. هر روز قیمت ها رو به افزایش است و مردم باید کمربندهایشان را محکم تر ببندند.
تحلیل شما از شوک هایی که بر اقتصاد ایران آمده و سبب افزایش قیمت دلار شده چگونه است؟ 
تاکنون در سی ساله گذشته دو شوک عمده بر اقتصاد ایران وارد شده که در نتیجه نرخ دلار امروز به حدود ۲ هزارتومان رسیده است. شوک اول در دوره دولت آقای هاشمی رفسنجانی بود که اجرای سیاست تعدیل باعث شد نرخ ارز جهش ناگهانی با شیب بالا پیدا کند و دیگری نیز در دوره آقای احمدی نژاد در نتیجه اجرای قانون هدفمندی یارانه ها بر پیکره اقتصاد ایران وارد شد. اگر این شوکهای ناگهانی بر اقتصاد ایران وارد نمی شد امروز نرخ دلار با این سرعت بالا نمی رفت. مقایسه کنید در دوره جنگ علی رغم اینکه نرخ دلار کمی افزایش یافت اما پس از آن نرخ دلار روند نزولی در پیش گرفت اما بعد از آن سیاست های اقتصادی که در دولت ها در پیش گرفته شد باعث شده امروز نتیجه آن باعث شود نرخ دلار روند صعودی در پیش گیرد و تا مدامیکه عمده کالاها از دیگر کشورها وارد کشور شوند افزایش نرخ ارز تنها به معنی فقیرتر شدن مردم حقوق بگیر باشد.
محمد هیراد حاتمی http://khabaronline.ir




ارسال توسط میلیاردر جوان( برند)

  

1-      3-مبلغی منطقی و صریح را برای دستیابی خود در هدفگذاری بر اساس برنامه زمان بندی خود در نظر بگیرید.

در هدفگذاری که انجام می دهید هدفهای کوتاه مدت (تا شش ماه)، میان مدت (تا دو سال )و بلند مدت (تا 5 سال) در نظر بگیرید. در هر مرحله از هدفگذاری دستیابی به مبلغ مشخص و منطقی را برای خود تعیین کنید.بهتر است در ابتدا مبلغ نسبتا کمی را هدف خود قرار دهید.مثلا برای هدفگذاری کوتاه مدت خود بدست آوردن مبلغ سه میلیون تومان را هدف قرار می دهید.

2-      4-سعی کنید انجام کار یا کارهائی را شروع کنید که به انجام آن علاقه دارید.

اگر کاری که به آن علاقه دارید را انجام دهید،به طبع مسائل و مشکلات کار را بهتر تحمل خواهید کرد.

3-    5-  از موانع نهراسید.

بطور قطع انجام هیچ کاری بدون مشکل و مانع نیست.برداشتن موانع انجام کار باعث قویتر شدن شما و نگاه بهتر به کارتان خواهد شد و وقتی به هدفتان رسیدید با نگاه به گذشته از بزرگی کارتان لذت خواهید برد.

6-عمل کنید.

اگر ذهنیت خود را آماده کنید وبر اساس علایق خود هدفگذاری کنید ولی عمل نکنید یعنی هیچ کاری انجام نداده اید.نترسید.شجاع باشید و عمل کنید.پیروزی فقط وقتی عملی می شود که شما وارد میدان شوید. مصمم و پرتلاش اما با برنامه حاصل از هدفگذاری مشخص شروع به کار کنید.

اگر مراحل بالا را به درستی و اولویت بندی صحیح انجام دهید از نتایج کار خود حیرت زده خواهید شد.و چه بسا توانائیهائی را در خود کشف کنید که قبل از انجام کار هیچ شناختی از آن نداشتید.

 




ارسال توسط میلیاردر جوان( برند)

 آیا از میزان درآمد خود راضی هستید؟ آیا کاری که انجام می دهید از لحاظ روحی و مالی شما را ارضا می کند؟پاسخ اکثر افراد منفی است ولی آیا هیچ وقت به دلیل آن فکر کرده اید؟آیا شرایط بیرونی را دلیل ایجاد این شرایط می دانید یا مشکل را در شرایط درونی خودو نحوه اندیشیدن خود می دانید؟ اگر شرایط بیرونی را دلیل نارضایتی خود از شرایطتان می دانید این مقاله به شما کمکی نمی کند ولی اگر نحوه تفکر و نگرش خود را دلیل ناکامی و نارضایتی خود می دانید خواندن مقاله را ادامه بدهید.

همه انسانها خواهان ایجاد شرایط بهتر در زندگی خود هستند.تعداد کمی علت ناراضی بودن خود را پیدا می کنند و با قرار دادن خود در مسیر صحیح شرایط خود را تغییر می دهند اما اکثر افراد نمی توانند راه خود را پیدا کنند و به جای اینکه خود عنان زندگیشان را دردست گیرند تابع شرایط می شوند و به ناچار از خواسته ها و آرزوهای خود چشم پوشی می کنند.اگر شما جزء دسته دوم که اکثر قریب به اتفاق جامعه را تشکیل می دهند نیستید برای اینکه در مسیر صحیح قرار گیرید چند پیشنهاد برایتان داریم. 
 
1- برای اینکه بتوانیم درآمد خود را افزایش دهید و ثروتمند شوید باید ذهن خود را مجددا برنامه ریزی کنید. 
بپذیرید که شرایط امروزتان بدلیل نوع نگرش و تفکرتان از گذشته تا امروز بوده است.پس برای اینکه شرایطتان تغییر کند باید به گونه ای فکر کنید که تاکنون فکر نمی کرده اید.پس نوع تفکر و نگرش خود را تغییر دهید.سخت است اما شدنی است.
2- برای خود مشخص کنید چه می خواهید.
یک ضرب المثل چینی می گوید برای کسی که مقصدی ندارد همه راهها به مقصد ختم می شود.برای خود هدف تعیین کنید.هر هدف خوب باید دارای 5مشخصه اصلی باشد.1- شفاف و مشخص باشد. یعنی اینکه هدف را برای خود کاملا واضح و با توجه به شرایط خود تعیین کنید 2- قابل اندازه گیری باشد.برای اینکه بتوانید میزان پیشرفت خود در دستیابی به هدف را اندازه بگیرید باید هدفتان قابل اندازه گیری باشد 3-قابل دسترسی باشد.یعنی هدفی در نظر گرفته شود که امکان پذیر باشد.4- واقع بینانه باشد.هدف رویائی نباشد.5- زمان بندی داشته باشد.اگر زمان مشخصی برای دستیابی به هدف خود در نظر نگیرید ممکن است مدتهای مدیدی دستیابی به هدف شما طول بکشدو موجب دلسردی یا کاهش انرژی برای شماشود.
درآینده در مورد هدفگذاری موفق مطالب بیشتری ارائه خواهد شد.
 



ارسال توسط میلیاردر جوان( برند)

 آيا شما تعريف مشخصي از يك سرمايه‌گذاري خوب داريد؟ آيا كسي راهنماي شما در سرمايه‌گذاري‌ها است و آيا اساسا از شخصيت سرمايه‌گذاري خود باخبريد؟

 
اين 3 پرسش و پاسخ‌هاي آن 3 محور اساسي در يك سرمايه‌گذاري پيروزمندانه و موفق به شمار مي‌رود.
براي اينكه بتوانيد در جاده بازار سهام منحرف نشده و در مسير خود حركت كنيد، بهتر است اين نكات خواندني نوشته شده در كتاب 23 اصل موفقيت وارن بافت را مرور كنيد:
هنگامي كه باورهاي خود درباره علت تغيير قيمت‌ها را مشخص نموديد، قدم بعدي در ايجاد فلسفه سرمايه‌گذاري اين است كه منظور خود از «ارزش» را مشخص كنيد. ممكن است با گراهام و بافت هم عقيده باشيد كه يك سرمايه‌گذاري از ارزشي ذاتي و قابل اندازه‌گيري برخوردار است يا ممكن است كه ديدگاهي مشابه شوارتز داشته باشيد مبني بر اينكه ارزش، هدفي دائما متغير است كه با تغيير دريافت‌ها و اقدامات اشخاص فعال در بازار، مشخص مي‌شود يا ممكن است بر اين باور باشيد كه ارزش، در حالي كه قابل اندازه‌گيري است، وابسته به شرايط نيز هست. به گونه‌اي كه يك ليوان آب براي فردي كه در بيابان از فرط تشنگي در حال مردن است، 
در مقايسه با من يا شما، ارزش ذاتي (حيات بخش) بسيار بيشتري دارد.
تعريف سرمايه‌گذاري خوب
با مشخص كردن باور خود در مورد ماهيت ارزش حالا مي‌توانيد تعريف خود از يك سرمايه‌گذاري خوب را ارائه دهيد. شما بايد قادر باشيد كه آن را به صورت خلاصه در يك جمله بيان كنيد. به اين نمونه‌ها در تعريف سرمايه‌گذاران خوب توجه كنيد:
وارن بافت: شركت خوبي كه بتوان آن را پايين‌تر از ارزش فعلي درآمدهاي آتي خريداري كرد.
جورجي شوارتز: يك سرمايه‌گذاري كه بتوان پيش از تشخيص كلي جو رواني بازار آن را خريد و فروش كرد كه اين موضوع ارزشي را كه بازار براي آن متصور است، تغيير خواهد داد.
كارل آيكان: شركتي بدون سهامدار مديريتي (كنترل‌كننده) كه پايين‌تر از ارزش آن در هنگام انحلال، در حال خريد و فروش است و به صورت بالقوه نمونه‌اي مجذوب‌كننده براي قبضه نمودن مالكيت باشد. بنجامين گراهام: شركتي كه به ميزان بسيار كمتري نسبت به ارزش ذاتي‌اش قابل خريداري باشد. 
صدها امكان ديگر وجود دارد. چند نمونه ديگر:
تصاحب‌كننده شركت‌ها: شركت‌هايي كه بخش‌هايي از آنها بيش از كل شركت ارزش دارد.
تحليلگر تكنيكال: سرمايه‌گذاري در جايي كه شاخص‌هاي تكنيكال، تغيير در روند قيمت‌ها را نشان مي‌دهند.
تعميركننده و فروشنده املاك: املاك نيازمند به تعمير كه مي‌توان آنها را با ارزشي بسيار بيشتر از ميزان سرمايه‌گذاري لازم براي خريد و بازسازي آنها، به فروش رساند.
آربيتراژگر: يك دارايي مالي كه بتوان آن را در يك بازار اوراق بهادار خريداري كرد و همزمان در بازار اوراق بهادار ديگري با قيمتي بالاتر فروخت. 
سرمايه‌گذار زمان بحران: دارايي‌هايي كه پس از سقوط بازار به علت‌ترسي خاص، مي‌توان آنها را با قيمت‌هاي بسيار مناسب و ارزان خريداري كرد. 
رسيدن به تعريفي از يك سرمايه‌گذاري خوب كه در ذهن شما وجود دارد، اگر نسبت به انواع سرمايه‌گذاري‌هايي كه برايتان جالب است، آگاه باشيد و باورهاي خود درباره قيمت‌ها و ارزش‌ها را شفاف ساخته باشيد، آسان خواهد بود
راهنماي خود را انتخاب كنيد
سريع‌ترين راه براي تسلط يافتن بر هر چيزي، اين است كه با فردي خبره در آن زمينه كار كنيد.
اگر شخصي هم‌اكنون روش سرمايه‌گذاري مورد نظر شما را تكميل كرده است، چرا مجددا به ايجاد آن بپردازيد؟ به دنبال او برويد. اگر لازم است به او پيشنهاد كنيد تا بدون دستمزد براي او كار كنيد (همانطور كه بافت به گراهام پيشنهاد كرد).
اگر چنين كاري ممكن نيست، مي‌توانيد راهنماي ديگري از هر كجا كه مايليد انتخاب كنيد. تا آنجا كه مي‌توانيد هر مطلبي را در مورد او و روش‌هايش بخوانيد و مطالعه كنيد. هنگامي كه در مورد ايجاد يك سرمايه‌گذاري فكر مي‌كنيد، هميشه از خود بپرسيد: «او در اين شرايط چه كاري انجام مي‌دهد؟»
خود را جاي شخص ديگري گذاشتن به ذهن ناخودآگاه شما كمك مي‌كند تا برخي از رفتارهاي طبيعي و خصوصيت‌هاي آن شخص را بپذيريد، در حالي كه تنها با خواندن در مورد او و تقليد آگاهانه از كارهاي او متوجه چنين نكاتي نمي‌شويد. پيش از آنكه فيلمبرداري فيلم «مرد باراني» آغاز شود، داستين ‌هافمن سه هفته شخصي را كه داستان بر اساس او شكل گرفته بود، در همه جا تعقيب كرد. در مرحله‌اي از فيلمبرداري او با تغيير چراغ راهنما از خيابان عبور مي‌كند. در حالي كه در متن فيلمنامه اينگونه نيست؛‌ هافمن در ميان راه ايستاد. آنها بعدا متوجه شدند كه اين دقيقا همان كاري است كه شخصيت اصلي در چنين شرايطي در واقعيت انجام مي‌دهد.
حتي اگر بعدا به اصلاح روشي كه از راهنماي خود گرفته ايد، بپردازيد، الگو برداري از او، پذيرش روش‌هاي پيروزمندانه سرمايه‌گذاري مربوط به وارن بافت و جورجي شوارتز را براي شما آسان‌تر مي‌كند.
همان‌طور كه وارن بافت مي‌گويد: «نكته كليدي در زندگي اين است كه چه كسي را به عنوان الگوي خود برگزينيم.»
شخصيت سرمايه‌گذاري شما چيست؟
شايد تعريف شما و بافت از يك سرمايه‌گذاري خوب مشترك باشد. آيا به اين معنا است كه بايد از او الگوبرداري كنيد؟
الزاما اينطور نيست. براي مثال مي‌توانيد براي سرمايه‌گذاري از قوانين بافت پيروي كنيد؛ اما همچون برخي از معامله‌گرها اصلاحات خود را در مورد آنها انجام دهيد.
تعداد كمي از سرمايه‌گذاران موفق، روش سرمايه‌گذاري بنجامين گراهام را تغيير مي‌دهند. آنها شركت‌هايي را كه بسيار بالاتر از ارزش ذاتي خود به فروش مي‌رسند، مشخص مي‌كنند سپس به فروش استقراضي آنها مي‌پردازند. 
علاوه بر تصميم‌گيري در مورد سرمايه‌گذاري‌هايي كه مي‌خواهيد بر آنها متمركز شويد، شما همچنين بايد روش سرمايه‌گذاري خود را انتخاب كنيد. يكي از راه‌هاي انتخاب روشي كه كاملا مناسب شما باشد اين است كه تصميم بگيريد كه آيا شما در درجه اول يك تحليلگر، معامله‌گر يا آمارگر هستيد. هم‌اكنون‌ احتمالا متوجه شده‌ايد كه كدام شخصيت سرمايه‌گذاري بيشتر با شما تناسب دارد. اگر متوجه نشديد، بايد در اين مورد فكر كنيد كه آيا افق سرمايه‌گذاري شما بلندمدت، كوتاه‌مدت يا ميان‌مدت است. آيا قصد داريد كه خريد كنيد و آن را حفظ كنيد، يا اينكه به هر دو شكل كوتاه‌مدت و بلندمدت مي‌پردازيد، در داخل و خارج به خريد و فروش مي‌پردازيد يا همچون قمارباز حرفه‌اي رويكردي صرفا آماري داريد؟
نكات ديگري كه در همين ارتباط بايد مورد توجه قرار دهيد استعدادها، مهارت‌ها و توانايي‌هاي شما است. آيا شما از لحاظ رياضي با استعداد هستيد؟ اگر اينطور است، لزوما به اين معني نيست كه شما بايد از بافت پيروي كنيد. ممكن است‌ترجيح دهيد كه سيستم كامپيوتري و بر پايه محاسبات رياضياتي طرح كنيد تا از طريق آن به انتخاب سرمايه‌گذاري‌هايي بپردازيد كه به طور متوسط از انتظار سود مثبت برخوردار هستند؛ اين رويكردي كاملا آماري است.
يا شايد شما فردي اجتماعي هستيد و يافتن ايده‌هاي سرمايه‌گذاري از طريق صحبت با مديران، رقبا، خرده فروش‌ها، تهيه‌كنندگان، و افراد ديگري كه در معاملات هستند، را روش آسان‌تري بدانيد. يا شايد روش شما، خواندن احساس معامله‌گرها در تالار بورس است. 
نكته كليدي، اتخاذ روش و راهبردي است كه به بهترين شكل با شخصيت شما هماهنگ باشد و از مهارت‌ها و توانايي‌هاي شما به خوبي استفاده كند. يكي از راه‌هاي ميانبر، بررسي سرمايه‌گذاران و معامله‌گران مختلف است تا رويكردي را بيابيد كه بيشترين تاثير را بر روي شما دارد. هنگامي كه چنين كاري را انجام داديد، آماده خواهيد بود تا طراحي سيستم سرمايه‌گذاري خود را آغاز كنيد. 
استرس عاملي است كه بايد در هنگام انتخاب روش و طرح سيستم سرمايه‌گذاري خود به آن توجه كنيد و براي موفقيت آن را مديريت كنيد. سرمايه‌گذاران موفق به طرق مختلف با استرس برخورد مي‌كردند، از جمله از طريق ورزش كردن، انجام مديتيشن، استفاده كامل از تعطيلات و مرخصي‌ها يا از طريق اصلاح سيستم‌هاي خود براي كاهش يا از بين بردن ميزان استرس. 
منبع: www.bourse24.ir 



ارسال توسط میلیاردر جوان( برند)

 با سلام.جهت اطلاع آن دسته از دوستانی که درخواست کتاب الکترونیکی در مورد موضوعات مود بحث داشتند می رساند تعداد ۱۶ عنوان کتاب در قسمت دانلود کتاب سایت به آدر س  http://miliyarder.com   قرار داده شده است که کاربردی بوده و می تواند موثر واقع شود.در دوره های بعدی نیز کتابهائی به این قسمت اضافه خواهد شد.از دوستان تقاضا داریم چنانچه کتاب یا مقاله ای در خصوص موضوعات مطرح شده در سایت دارند جهت استفاده دیگر دوستان در اختیار سایت قرار دهند.

 




ارسال توسط میلیاردر جوان( برند)

 یک سرمایه گذاری موفق نیاز به هدفگذاری و برنامه ریزی دقیق دارد. هدفگذاری برای دستیابی به سود مورد انتظار بسیار ضروری است.این نکته که پول برای شما چقدر می ارزد و انتظار شما از بازدهی سرمایه تان چقدر باشد، نکته بسیار مهمی است.لذا هدفگذاری کوتاه مدت و بلند مدت برای سرمایه خود در نظر بگیرید.

برخی از افراد به بازدهی بانکی سرمایه بدون ریسک اعتقاد دارند.برخی بازدهی سرمایه سالانه بیش از 30 درصد و برخی دیگر بالاتر از این درصد را برای خود مطلوب می دانند.باید به این نکته توجه داشت تنها بازار پولی که بدون ریسک به پول شما سود می دهد بانکها یا موسسه های مالی و اعتباری هستند. چنانچه کسی بخواهد سودی بالاتر از نرخ سود بانکها کسب کند باید ریسک سرمایه گذاری خود را بپذیرد. چون هر سرمایه گذاری چه در بازار سرمایه و چه در کسب و کار ،ریسک خود را دارد ولی درصد ریسکها متفاوت است و چنانچه فردی بر طبق اصول و روحیات خود این کار را انجام ندهد ممکن است به زیان در سرمایه گذاری منجر شود.

با مقدمه بالا نکاتی چند به منظور سرمایه گذاری در هر بازاری را به یاد داشته باشید.

1-      با توجه به اطلاعات و آگاهی خود سرمایه گذاری کنید.اگر اطلاعات خود را کافی نمی دانید سه راه بیشتر ندارید.یاد بگیرید.یاد بگیرید.یاد بگیرید.

2-      میزان ریسک خود را طوری در نظر بگیرید که توانائی تحمل آن را دارید. حداکثر 5 درصد کل سرمایه تان برای زیان در نظر بگیرید.اگر احتمال می دهید زیان شما ممکن است بیشتر شود از بازار خارج شوید.

3-      در بازارهای پر نوسان برای سود خود نیز حاشیه سود 10 درصدی با توجه به میزان سرمایه و زمان(با توجه به ارزش زمانی پول) در نظر بگیرید.سعی کنید طمع را مهار کنید تا به طمع سود بیشتر در دامن زیان کردن نیفتید.

4-      با توجه به سن و شرایط ، نیازها و اهداف ممکن است تغییر کند پس مرتبا سرمایه گذاریها و برنامه های خود را مرور کنید تا با اطمینان از درستی مسیر، حرکت کنید.

5-      بطور مرکب سرمایه گذاری کنید.یعنی طوری برنامه ریزی کنید که سود حاصل از سرمایه گذاری را نیز سرمایه گذاری کنید.

6-      وارن بافت می گوید تنوع بخشی به سرمایه گذاری زمانی خوب است که سرمایه گذار نفهمد در حال انجام چه کاری است.پیشنهاد جدید رابرت کیوساکی نیز تمرکز به منظور کسب تخصص به جای تنوع سرمایه گذاری است.ظاهرا این ضرب المثل قدیمی که همه تخم مرغهای خود را در یک سبد قرار ندهید به مرور زمان کارائی خود را از دست داده است.ولی چنانچه این تمرکز را با روحیات خود سازگار نمی دانید با تنوع بخشی ریسک سرمایه گذاریهای خود را پائین بیاورید.

7-      استرس را از خود دور کنید.استرس موجب تصمیم گیریهای غیر منطقی و زیان می گردد.اگر توان کنترل استرس و ترس خود را ندارید وارد بازارهائی با نوسانان زیاد قیمتی و پارامترهای غیر قابل پیش بینی نشوید.

8-      اگر قدرت ریسک بالائی ندارید در بازارهای سنتی مانند مسکن سرمایه گذاری کنید.

9-      نکته کلیدی و طلائی اینکه سرمایه خود را وارد بازارهائی کنید که قدرت نقد شوندگی بالائی دارند.سعی کنید بر روی بازارهائی که جهت نقد شدن دارائی تان بایدزمان زیادی را بگذارید وارد نشوید چون ممکن است یک سرمایه گذاری بهتر به شما پیشنهاد شود.

ادامه دارد.




ارسال توسط میلیاردر جوان( برند)

 افتتاح وبسایت میلیاردر جوان

دوستان گرامی در پی اصرار بسیاری از دوستان، وبسایت میلیاردر جوان شروع به کار کرد. در این وبسایت بحث آموزش سرمایه گذاری در بازارهای مختلف بصورت جدیتر دنبال می شود .محصولات بی نظیری در حال آماده سازی است که پس از آماده شدن در سایت قرار می گیرد. ضمن اینکه قسمت مشاوره سایت نیز بزودی آماده می شود.

 جدا از بحث سرمایه گذاری ،محصولات آموزشی برندینگ و همچنین مشاوره برندینگ نیز راه اندازی خواهد شد.حمایت شما موجب دلگرمی ما خواهد بود.

آدرس سایت:

 

http://miliyarder.com/

 




ارسال توسط میلیاردر جوان( برند)

 هفت

درقسمت ششم شناسائی و تمرکز بر روی 20 درصد اساسی و تاثیر گذار زندگی بر اساس اصل پاراتو مطرح شد.در قسمت هفتم نقش باورها در ثروتمند شدن را بررسی می کنیم.

 آیا تاکنون از خودتان پرسیده اید چرا ثروتمند نیستید؟این سئوالی است که بسیاری از افراد از خود می پرسند.ولی تعداد بسیار کمی  جواب برای آن یافته اند. اکثر افراد زمین و زمان و وضعیت سیاسی و اقتصادی ونداشتن سرمایه و ...را دلیل ثروتمند نشدن خود می دانند.ولی خبر بد برای این افراد این است:

ثروتمند نشدن شما نه به خاطر وضعیت سیاست کشور است و نه به خاطر وضعیت اقتصاد کشور و نه حتی نداشتن سرمایه ونه هیچ دلیل بیرونی دیگر.

ثروتمند نشدن شما بدلیل محدودیتهای ذهنی است که برای خودتان ایجاد می کنید. این باورها وقتی در ضمیر ناخود آگاه ما می نشیند عملا ثروتمند شدن را غیرممکن می داند و هرگونه تلاش برای دستیابی به ثروت را مختل می کند. و وقتی تلاش چند باره این افراد نتیجه نمی دهد یا به شکست منجر می شود،این باور برایشان ایجاد می شود که ما عرضه ثروتمند شدن نداریم و یا قسمت ما این نیست که ثروتمند شویم و افکار و باورهائی از این دست که از لحاظ ذهنی آنها را محدودتر می کند و اعتماد به نفس آنها را تضعیف می کند.ثروتمند شدن برای اینگونه افراد بسیار مشکل است.

بسیاری از افراد در ذهن هوشیار خود دستیابی به هر هدفی را امکان پذیر می دانند  ولی ضمیر ناخودآگاهشان به موفقیتشان اعتقاد ندارد. تلاشی اینگونه هم موفقیتی در پی ندارد.

خواندن کتابهای موفقیت و ثروتمند شدن ،شرکت در کلاسها و سمینارها و کلاسها و.. به شما انگیزه آنی زیادی می دهد ولی پس از مدت کمی  با رویاروئی با دنیای واقعی دوباره همان افکار و باورها ی قبلی مستولی می شود.یادم می آید اولین بار که کتاب جادوی فکر بزرگ نوشته دکتر شوارتز را خواندم ،کتاب آنچنان انگیزه و انرژی به من داده بود که نیمه های شب که کتاب تمام شده بود می خواستم بیرون بروم و دنیا را تغییر دهم ولی بعد که خوابیدم و روز بعد بیدار شدم اثری از آن انگیزه و انرژی نبود.

دنبال عوامل بیرونی گشتن برای عوامل موفق نبودن یا ثروتمند نبودن اشتباه بزرگی است که اکثر مردم برای جبران ناکامیها ی خود و یا راضی نگه داشتن خود مبنی بر بی تقصیر بودن خودشان  مرتکب می شوند.

تمام کسانی که ثروتمند و موفق هستند باور صحیحی در مورد خودشان،ثروت و موفقیت دارند.آنها می دانستند که مانع ثروتمند شدنشان نه وضعیت اقتصادی و سیاسی کشورشان است،نه نداشتن سرمایه و نه میزان سنشان و نه هیچ عامل بیرونی دیگر.آنها این راز را فهمیده بودند که:

کلید قدرت،ثروت و موفقیتشان در درون خودشان است.

سعی کنید آرامش را در زندگی خود حاکم کنید و استرس ،نگرانی وعصبانیت را از خود دور کنید. در این حالت بهتر می توان فکر کرد. باورهای محدود کننده خود را شناسائی کنید. این کار را می توانید هم خودتان انجام دهید و هم یک مربی برایتان انجام دهد.شناخت این سوزنهای ذهنی(باورهای محدود کننده) در تغییر آنها نقش کلیدی دارد.

پس از شناخت باورهای محدودکننده ذهنی به آرامی سعی در تغییر این باورها دهید.چگونه؟ با جهت دهی افکارتان به خواسته های خود و پرسیدن سئوالهای کوانتومی از خود. تغییر این باورها هم نیاز به زمان دارد.بهتر است واقع بینانه به مسائل نگاه کنیم نه آنگونه که دلمان می خواهد.

به نداشته های خود فکر نکنید بلکه به دلیل موفق نشدن یا ثروتمند نبودن خود فکر کنید ، آنگاه از خود بپرسید چگونه می توانم ثروتمند شوم؟ راهها یکی یکی خود را به شما نشان خواهند داد.بدون عجله و تنها با پشتکار و یادگیری مداوم، روزی  خواهید دید آنی شده اید که در رویای خود بوده اید.




ارسال توسط میلیاردر جوان( برند)

 نویسنده:مهندس رامبد محمدی یار
در قسمت اول پیش بینی هائی بر نوع تاثیر مذاکرات هسته ای و اجرای مرحله دوم هدفمندی یارانه ها بر قیمت مسکن بعنوان یک بازار سنتی بصورت اخص و دیگر بازارها بصورت عام انجام شد. در این قسمت با بررسی گزینه های دیگراحتمالی از نتایج مذاکرات به همراه اجرا شدن فازدوم هدفمندی یارانه ها پیش بینی انجام خواهد شد. توجه داشته باشید که بررسی های انجام شده و مطالب عنوان شده فقط جنبه پیش بینی داشته و سرمایه گذاران گرامی صرفا با تکیه بر این مطالب نسبت به سرمایه گذاری اقدام نکنند.

 

1-      2-نتایج مذاکرات به آینده و جلسات بعدی کشیده شود.

در این وضعیت انتظار دستیابی به یک توافق با ثبات ادامه خواهد یافت.چنانچه بحث هدفمندی یارانه ها اجرا شود تورم افزایش می یابد.وضعیت طلا و ارز با شرایط کنونی ادامه خواهد یافت،مسکن و بورس با شیب ملایمی رشد خواهند کرد.عوامل بازدارنده قیمت مسکن که در قسمت اول عنوان شد مانع رشد جهشی قیمت مسکن خواهد بود.بورس با توجه به نزدیک شدن به مجامع رونق بیشتری می گیرد.

2-      3-مذاکرات به بن بست بخورد و توافق بین ایران و گروه 5+1حاصل نشود و تحریمها ادامه یابد یا گسترده تر شود.

پیش بینی می شود دارائی های زمین محور دچار رکود نسبی شود. اجرای بحث هدفمندی یارانه ها موجب افزایش تورم و در نتیجه بالا رفتن هزینه ساخت و ساز خواهد گردید.لذا افزایش قیمت مسکن با شیب ملایم و همانطوریکه ذکر شد همراه با رکود نسبی دور از انتظار نخواهد بود. رکود ساخت و ساز درآینده با رشد تقاضا در این بخش ممکن است باعث رشد جهشی قیمتها در دوره های بعدی رشد قیمت مسکن شود. احتمال افزایش قیمت انس طلای جهانی وجود دارد.نرخ ارز چنانچه توسط دولت کنترل نشود سیر صعودی خواهد داشت. بورس نیز با نگرانی و رکود نسبی ادامه خواهد داد.تصمیم گیری صحیح در اینگونه موارد تابع در نظر گرفتن پارامترهای زیادی خواهد بود. وضعیت اقتصاد جهانی ،بخصوص اروپا( با توجه به شرایط یونان،اسپانیا و..) پارامتر تاثیر گذاری بر نرخ برابری ارز اروپائی در مقابل دلار می باشد. در این شرایط سرمایه گذاری بر روی دارائی های سنتی شاید کم ریسک تر از دیگر سرمایه گذاریها باشد.




ارسال توسط میلیاردر جوان( برند)

نویسنده:مهندس رامبد محمدی یار

 سوم خرداد تاریخ نشست بین ایران وگروه 1+5 است.اقتصاد ایران به نوعی چشم انتظار نتایج این مذاکرات و و همچنین اجرای مرحله دوم قانون هدفمندی یارانه هاست.بورس،طلا،ارز ومسکن هر کدام به نوعی از نتایج این دو پارامتر موثر، تاثیر می پذیرند که بطور خلاصه در ادامه مورد بررسی قرار می گیرند .

اگر نتایج احتمالی این مذاکرات رابررسی کنیم بطور کلی سه گزینه را که بیشترین احتمال وقوع را بین کلیه گزینه ها دارند در نظر می گیریم.

1-      1- نتایج مذاکرات مثبت بوده و تحریمها کاهش یابند و شرایط با ثبات بین ایران و کشورهای قدرتمند دنیا ایجاد شود

اگر نتایج مذاکرات مثبت باشد چون کشور به سمت امنیت و ثبات سوق پیدا می کند، سرمایه گذاری به سمت بورس و مسکن که ارتباط مستقیمی با امنیت کشور دارند خواهد رفت و بازار ارز و طلا افول خواهند کرد.در این شرایط افزایش تقاضا و همچنین اجرای مرحله دوم هدفمندی یارانه ها منجر به افزایش تورم در کشور و بالا رفتن بازدهی سرمایه گذاری در بازار مسکن و بورس خواهد شد. البته عوامل بازدارنده ای بخصوص در بخش مسکن نیز وجود دارد که از آن جمله می توان به کاهش قدرت خرید مصرفی متقاضیان مسکن، عرضه نسبتا مناسب مسکن مهرکه تقاضای قشری از متقاضیان مسکن را برآورده کرده و بر روی میزان تقاضا تاثیر می گذارد.(اگر چه متقاضیا ن مسکن در داخل شهرهای بزرگ با توجه به پرید دوران رونق مسکن، افزایش تقاضا را نسبت به سالهای 87تا89 را رقم خواهند زد). کانالیزه کردن پرداخت وام ساخت مسکن به جای پرداخت وام خرید مسکن ،مطرح کردن طرح مسکن ویژه،ایجاد جوروانی منفی در مقابل افزایش شدید قیمت و همچنین ابلاغ قیمت مرجع برای خرید و فروش مسکن توسط دولت عوامل بازدارنده دیگری را در مقابل جهش زیاد در قیمت مسکن ایجاد کرده است. اما پیش بینی می شود این عوامل بازدارنده نمی توانند منجر به کاهش قیمت مسکن شوند چرا که عوامل بازدارنده فوق در مقابل اثرات تورمی مرحله دوم قانون هدفمندی یارانه ها تنها می تواند منجر به ثبات یا کاهش شیب تند افزایش قیمتها در بخش مسکن شود.در این شرایط برای بورس شرایط خوبی پیش بینی می شود.کما اینکه طی سالهای 87تا 89 بازار مسکن در رکود به سر می برد بورس رونق خوبی داشت و سود خوبی به فعالین بازار پرداخت کرد.

در مقاله بعدی در مورد گزینه های دیگر نتایج مذاکرات نیز بحث خواهد شد.


 




ارسال توسط میلیاردر جوان( برند)

 تفکر استراتژیک نوع ویژه ای از تفکر با ویژگیهای  مشخص است. این نوع تفکر که با بینش و بصیرت همراه است کمک می کند که در شرایط پیچیده  کسب و کار ،واقعیتهای بازار وقواعد آن به درستی  شناخته شود و ویژگیها و جهتهائی که یک کسب و کار باید داشته باشد درک و اجرا شود. این نوع تفکر باعث می شود تغییرات به سرعت شناسائی شده و راهکارهای جدید خلق شود. می توان گفت بدون این تشخیص ، موفق شدن تقریبا غیرممکن است.

برای اینکه بدانیم چگونه باید استراتژیک فکر کنیم به چند نکته باید توجه کنیم که بطور خلاصه در ادامه آمده است.

-          توجه به نیازهای واقعی

بسیاری از مردم یا مدیران به رغم داشتن نیازهای واقعی و ضروری ،به سمت نیازهای کاذب متمایل می شوند. مثلا مصرف گرائی به جای تولید بعنوان نیاز شناسائی می شود و مسائلی از این دست. هر اختراع،نوآوری و خلاقیتی که در دنیا ایجاد شده و می شود در پاسخ به شناسائی یک نیاز واقعی بوده است.

-          درک صحیح شرایط موجود

اینکه بدانیم اکنون در چه نقطه ای قرار داریم و به کجا می خواهیم برسیم مبنای ایجاد راهکار هاست. درک صحیح شرایط موجود و شناخت مسیر رسیدن به نقطه مطلوب و همچنین مشکلات و موانع پیش روی این مسیر می تواند مانع از دلسردی و نتایج منفی طی مسیر و کاهش انگیزه ها شود.

-          حل مسئله یا مشکل

از قدیم گفته می شد که شناخت دقیق مسئله یا مشکل 70 درصد حل مشکل است. هر مشکل یا مسئله ای علتی دارد. شناخت علت یا علل ایجاد یک مشکل تصویر روشنی از راهکارهای حل آن ایجاد می کند. تدوین استراتژی ها(راهبرد ها) بدون توجه به علل ممکن است ما را به بیراهه ببرد.

-          شناخت روابط بین علتها

یک مشکل ممکن است به علت عوامل متعددی ایجاد شده باشد.در تفکر استراتژیک شناخت علل  موضوع مهمی است ولی شناخت تاثیر گذاری این علتها بر یکدیگر و روابط بین آنها مهمتر است.

-          امکان سنجی راهبردها

در تدوین راهبردهای حل مشکل در نظر گرفتن امکان اجرائی بودن آن بسیار مهم است. راهکارهای حل یک مشکل ممکن است از لحاظ ذهنی  امکان پذیر باشد ولی  در عمل اینگونه نباشد.

 




ارسال توسط میلیاردر جوان( برند)

 اغلب قریب به اتفاق انسانهای ثروتمند و موفق  و شاید بتوان گفت تمامی آنها فروشنده های خوبی هستند.آنها با مهارت تمام، کالا یا خدمات خود را می فروشند. بطور کلی فروش یک فعالیت پیچیده،سخت و ظریف است که اگر کسی بتواند مهارتهای لازمه برای فروش را بدست آورد درهای موفقیت به روی او باز می شود.

در دنیای امروز افزایش تعداد تولیدکنندگان و تنوع محصولات که منجر به افزایش قدرت  انتخاب مردم شده است ،مدیریت فروش را قدری دشوارتر کرده بطوریکه اکنون داشتن یک فرایند موفق فروش، شاید مهمتر از فرایند تولید، شده باشد. چون اگر بهترین محصول و یا بهترین خدمت نیز تولید شود ولی نتوان آن را فروخت نمی توان آینده ای برای کسب و کار متصور بود.

مهارتهای اصلی یک فروش موفق

شاید بهترین مهارت برای یک فروشنده دانستن اصول و فنون مذاکرات تجاری باشد. داشتن این مهارت باعث می شود که فروشنده در دامهای مذاکره نیفتد و بتواند با یک مذاکره موثر به هدف خود که همان فروش است دست پیدا کند. داشتن این مهارت حتی می تواند موجب افزایش درآمد نیز بشود چرا که ایجاد یک ارتباط موثر می تواند منجر به پیشنهادهای سود آور منجر شود.

به دلیل اهمیت و تاثیر مهارتهای فروش ، تعدادی از تکنیکهای فروش در اینجا عنوان می شود.ولی این نکته را باید مد نظر داشت که کسب هر مهارت جدید نیاز به تمرین و مطالعه دارد.

1- یک فروشنده موفق قبل از هر اقدامی برای فروش، باید نسبت به بدست آوردن اطلاعات کامل در مورد محصول یا کالائی که می خواهد بفروشد اقدام کند. دانستن ویژگیهای محصول شامل مزایا یا معایب آن باعث می شود تا بتواند جوابگوی سئوالات احتمالی مشتری در مورد آن کالا باشد.

2- بررسی گزینه های احتمالی که ممکن است از طرف مشتری مطرح شود کار فروشندگان حرفه ای است. در مذاکرات فروش مواردی همچون قیمت،شرایط پرداخت ، زمان و چگونگی تحویل کالا و... ممکن است مطرح شود. بررسی گزینه های احتمالی قبل از عملیات فروش مانند درس خواندن قبل از امتحان است.

3-اگر بتوان شرایطی را ایجاد کرد که مشتری پیشنهاد دهنده قیمت و شرایط باشد می توان با ذهنیت و توقعات مشتری آشنا شد و نسبت به تطبیق شرایط با گزینه های بررسی شده شرایط فروش خوبی ایجاد کرد.

4- اگر شرایط بالا ایجاد نشد قیمت پیشنهادی محصول یا کالای خود را بالاتر از آنچه که در نظر گرفته اید مطرح کنید تا بتوانید تخفیف و امتیاز مد نظر مشتری را اعمال کنید.در غیر اینصورت اگر مشتری حس کند که شما حاضر به ایجاد هیچ امتیازی نیستید  ممکن است یک فروش خوب را از دست بدهید.

5- اگر شما محدودیت زمانی یا مالی برای فروش محصول یا کالای خود داشتید،به هیچ عنوان اجازه ندهید که مشتری از این مسئله آگاهی پیدا کند چون در موضع قدرت قرار می گیرد و ممکن است درخواستی فراتر از آنچه که در توان شما است داشته باشد.

6- به هیچ عنوان،در موقعیت معامله خونسردی خود را از دست ندهید.عصبانیت باعث می شود شما نتوانید به درستی تمرکز کرده و مذاکره فروش را ادامه دهید.ضمن اینکه ممکن است منجر به ایجاد یک ذهنیت نامطلوب شود.در اینگونه مواقع بر معامله تمرکز کنید نه شرایطی که ممکن است توسط مشتری برایتان ایجاد شود.

ادامه دارد




ارسال توسط میلیاردر جوان( برند)

 ضمن عرض سلام و تشکر از همه دوستانی که نظر خود را در وبلاگ می گذارند و یا از طریق ایمیل با ما در ارتباط هستند ومارا شرمنده محبتهای خود می کنند،خواهشمندیم ایمیل  خود را جهت تماس های بعدی یا پاسخ به سئوالات و همچنین پاسخ به درخواستهای مشاوره خود اعلام نمایند. با تشکر




ارسال توسط میلیاردر جوان( برند)

 مقاله زیر نوشته دوست ارجمندم آقای مهندس رامبد محمدی یار می باشد.

نوسانات قیمت در بازار مسکن به تبعیت از اقتصاد کلان کشور از مدل خاصی پیروی می کند. هر زمان که نفت در بازارهای جهانی دارای قیمت بالائی بوده است و نقدینگی بیشتری وارد جامعه شده است بازار مسکن با یک دوره پریود ،تاثیر پذیری داشته است.

دراین دوره که بین 3تا 4سال بطول می انجامد قیمت مسکن دارای یک ثبات نسبی در قیمتها بوده و تا حدودی عرضه بر تقاضا پیشی گرفته است.از دلایل کاهش تقاضا می توان به کاهش قدرت خرید عامه مردم، دخالت دولت و ایجاد رونق در دیگر بازارهای سرمایه از قبیل بورس،طلا و.. اشاره کرد.

پس از این دوره ابتدا در شهر تهران  و به تدریج در کلیه استانهای کشور،تقاضا برای خرید مسکن افزایش می یابد و به همین دلیل قیمت مسکن در کشور رشدی صعودی را تجربه می کند. و این روند تا جائی که عملا قدرت خرید مردم کاهش یابد ویا با دخالت دولت (سال 87) عملا دوباره عرضه بر تقاضا پیشی بگیرد ادامه پیدا می کند.

چیزی که  در بخش مسکن باید به آن توجه داشت عدم تبعیت کامل آن از نرخ خطی تورم می باشد و جهش قیمتی در بخش مسکن غالبا بصورت پلکانی بوده و تبعیت آن به نوعی دیگر از روند خطی تورم اتفاق می افتد.

نکته جالب توجه در بخش مسکن این است که در دوره های سه  تا 4 ساله رکود نسبی معامله دربخش مسکن ،عملا تولید مسکن نیز به رکود می رود و این کاهش عرضه در این دوره زمانی  یکی دیگر از دلایل  جهش قیمت مسکن پس از آن شده است.

عوامل موثر در قیمت مسکن

عوامل موثر در بخش عرضه مسکن ، شامل وضعیت بازار مسکن ،قیمت ملک ،قیمت آپارتمان ، میزان سود مورد انتظار سرمایه گذاران بخش مسکن،سیاستهای حمایتی یا غیر حمایتی دولت از بخش مسکن و ..می باشند. میزان عرضه بر قیمت مسکن و تقاضای آن تاثیر به سزائی دارد.دولت نهم و دهم با ایجاد مسکن مهر و ثبت نام از قشرهای دهکهای پائین جامعه سعی در افزایش عرضه نمود تا بتواند با کنترل تقاضا ی مسکن مانع از تورم افسار گسیخته در بخش مسکن شود. ضمن اینکه این طرح می توانست با در نظر گرفتن نیازهای طبقه متوسط جامعه به مسکن (که اکنون در حال شکل گیری است و درون شهرها نیز در این قالب در حال تولید مسکن می باشد) تاثیر به مراتب بیشتری بر کنترل نرخ تورم در بخش مسکن و پاسخ به نیازها و  تقاضا در این بخش  داشته باشد.

تقاضا در بخش مسکن به دو نوع تقاضا تقسیم می شود.یک نوع تقاضا در این بخش تقاضای مصرفی می باشد که افراد به منظور تهیه مسکن برای زندگی نسبت به خرید مسکن اقدام می کنند و تقاضای دیگر تقاضائی است که به منظور سرمایه گذاری در این بخش ایجاد می شود.اغلب جامعه ایرانی سرمایه گذاری در ملک و مسکن را بهترین نوع سرمایه گذاری می دانند چرا که تجربه نشان داده است که این بازار ،بازاری پرسود برای سرمایه گذاریهای میان مدت و بلند مدت بوده است و دیگر این است که نسبت به دیگر بازارهای سرمایه مانند بورس،طلا،ارز و...نیاز به داشتن اطلاعات خاصی نمی باشد.ولی به نظر می رسد چنانچه دولت بتواند نسبت عرضه و تقاضا در بخش مسکن را  متعادل کند بتدریج مسکن از یک کالای سرمایه ای به یک کالای مصرفی تبدیل خواهد شد.

با بررسی دوره های نوسان در بخش مسکن،درخواهیم یافت که هر دونوع تقاضا برای مسکن موجبات افزایش قیمت مسکن را فراهم آورده است.ضمن اینکه افزایش میزان نقدینگی سرگردان در دست مردم نیز از پارامترهای بسیار تاثیر گذار است که بسوی هر بازاری منجمله بازار مسکن روان شود موجب تورم افسار گسیخته ای مانند آنچه که در سال 85 و 86 اتفاق افتاد خواهیم بود.




ارسال توسط میلیاردر جوان( برند)

شش

 طی چند روز گذشته تعداد زیادی از افراد چه از طریق ایمیل و چه بصورت حضوری خواستار نشان دادن مسیر موفقیت(ثروتمند شدن) بودند. ویژگی مشترک همه آنها این بود که همه می خواستندسریع پولدار شوند. نکته کلیدی این بودکه اکثر آنها فقط آرزوی دستیابی به ثروت راداشتند نه اینکه ثروتمند بیندیشند.

در قسمت شماره پنج مراحل ثروتمند شدن، که نحوه حرکت هدفمند و موثر را بر اساس مدل پاراتو یا قانون(اصل) 80/20توضیح داده بودم گفتم که این ذهنیت را برای خود ایجاد کنید که موفقیت(ثروتمند شدن) هیچ راه میانبری ندارد. ولی ظاهرا دستیابی سریع به تنعم  یک اپیدمی در بین تمام جوانان دنیاست. در این مرحله  از مراحل ثروتمند شدن قصد دارم در مورد ترتیب اولویتهائی که هر شخص برای ثروتمند شدن برای خود در نظر می گیرد بپردازم و در مورد درستی آن بحث کنم.

بسیاری از افراد معتقدند که برای ایجاد یا انجام هر کاری نیاز به سرمایه هست و همچنین معتقدند پول ،پول می آورد. هیچکدام از این حرفها یا اعتقادات نه تنها اشتباه نیست بلکه کاملا درست است ولی چیزی که این دوستان در نظر نمی گیرند آمادگی های روحی  برای مقابله با مشکلات و موانعی است که در هنگام انجام هر کاری در مقابل افراد قرار می گیرند و بسیاری از افراد را از طی ادامه مسیر باز می دارند. مسئله دیگری که باید مد نظر قرار گیرد استفاده از تجربیات دیگرانی است که این مسیر را قبلا رفته اند.ممکن است بگوئید که ما چگونه باید این افراد را پیدا کنیم و اگر هم بخواهیم از تجربیاتشان استفاده کنیم ممکن است آن را در اختیار ما نگذارند.حرف این عده از دوستان هم درست است.پس داشتن ارتباط با افراد موثر هم یک اولویت برای برنده شدن در هر کسب و کاری است.بعبارت دیگر داشتن ارتباطات قوی و صحیح پیش نیازحرکت در مسیر ثروتمندی است.

حال به فرض اینکه ما آمادگی روحی و روانی را در خود ایجاد کردیم و همچنین ارتباطات خوبی نیز برای شناخت و استفاده از تجربه دیگران و حتی کمک دیگران جهت سریعتر حرکت کردن را نیز داشته باشیم ولی باز هم به نظر من اولویت بعدی سرمایه نیست. به اعتقاد من اولویت بعدی یادگیری مهارتهائی است که در طی مسیر موفقیت به آنها نیاز خواهیم داشت می باشد.شناخت بازار،بررسی بازار و درک بازار(منظور هر نوع بازاری اعم از بازار بورس یا طلا یا مسکن،کسب و کار و... می باشد)، کسب مهارتهای ((فروش))،تفکر استراتژیک ،برنامه ریزی،مهارتهای مدیریت مالی و....نیز پیش نیاز ورود به هر بازاری است.شاید باز هم دوستان بگویند این مهارتها را در حین کار هم می توان فرا گرفت.در جواب باید گفت که بعضی از این مهارتها پیش نیاز ورود به هر بازاری است (اگر نمی خواهید ضرر کنیدقبل از ورود به هر بازاری آنها را بشناسید و تحلیل کنید.مثلا اگر شما تحلیل سهام در بازار بورس را بلد نباشید و صرفا فقط بر اساس نظر دیگران خرید و فروش کنید احتمال ضرر کردن شما زیاد است.) و برخی دیگر از مهارتها همنیاز با ورود به بازار است و میزان دانش شما در مورد این مهارتها هم می تواند سکوی پرتاب شما باشد و هم می تواند موجب سقوط شما شود.

فرض بعدی اینکه همه موارد فوق اجرائی شده باشد باز هم اولویت بعدی سرمایه نیست زیرا اگر ما آمادگی روحی را در خود ایجاد کرده باشیم،ارتباطات قوی هم داشته باشیم.مهارتهای عمومی و اختصاصی هر کسب و کاری را هم داشته باشیم نیاز به تهیه طرح کسب و کار داریم تا ضمن اینکه  نگاه همه جانبه ای به کسب و کار داشته باشیم بر اساس برنامه،همه چیز برایمان شفاف  و واضح باشد.اینکه کاری که می خواهیم انجام دهیم چقدر سرمایه نیاز دارد.نحوه هزینه کرد این سرمایه چگونه است.دوره بازگشت سرمایه چقدر است.بازار هدف کجاست.طرح بازار یابی ما برای بدست آوردن درصدی از سهم بازار چگونه است و مسائلی از این دست.

حال اگر ما همه موارد بالا را در اختیار داشته باشیم، باز هم نیاز به سرمایه نداریم چون انسانی که قابلیتهای بالا را دارد دیگران حاضرند بر روی او سرمایه گذاری کنند پس با شرایط خوب به دنبال سرمایه گذار باشید نه بدنبال سرمایه.

 

 




ارسال توسط میلیاردر جوان( برند)

 

 

 هوشمندی را در تمام حرکات و افکار استادعنبران می توان مشاهده کرد. چیزی که باعث شد برنامه ای برای مصاحبه با ایشان در نظر بگیریم تلاش بسیار ایشان برای آموزش و انتقال دانسته های خویش به افراد در قالب کلاسهای تقریبا رایگان بود. در تاریخ7/2/91نیز همایشی با حضور ایشان در خصوص موفقیت مالی در سالن همایش همراه اول در خیابان ولی عصر برگزار گردید که مورد استقبال بسیاری نیز قرار گرفت به نحوی که پس از همایش عملا دسترسی به ایشان مقدور نبود.ضمن اینکه برنامه های رادیوئی و تلویزیونی ایشان در خصوص مباحث روز کشور از جمله کارآفرینی،تجارت الکترونیک،موفقیت مالی و...نیز از برنامه های پرمخاطب می باشد.

بالاخره پس از مدتها پیگیری کردن توانستیم استاد فرامرز عنبران بنیانگذار موفقیت مالی در ایران را راضی به مصاحبه با وبلاگ خود کنیم.بنابراین قراری در محل تدریس ایشان گذاشته شد.مصاحبه زیر حاصل گفتگوی ما با استاد عنبران است.

1.باعرض سلام وعرض ادب خدمت شما استادگرامی و تشکر از شما از اینکه وقت خود را در اختیار ما قرار دادید، ،لطفا خودتان را با زبان خودتان معرفی فرمایید.

 جواب:من هم عرض سلام وعرض ادب دارم خدمت شما ومخاطبان گرامی تان.اگر بخواهم خودم را بصورت خلاصه،مختصرومفید معرفی کنم،باید بگویم که فرامرزعنبران هستم.مربی،مدرس وبنیانگذار موفقیت مالی در ایران.

2.لطفا در مورد رشته تخصصی تان،تحت عنوان موفقیت مالی،توضیح بیشتری بفرمایید.

جواب:موفقیت مالی یعنی حرکت به سوی ثروتمند شدن،وثروتمندشدن یعنی توانایی کسب پول ازراههای مشروع،معقول وقانونی.

3.هدف از موفقیت مالی چیست؟وچه لزومی دارد که ما این دانش را فرا بگیریم؟

هدف از موفقیت مالی،یعنی رسیدن به استقلال  مالی،واستقلال مالی یعنی اینکه،مادغدغه پرداخت هزینه های روزانه خودرانداشته باشیم.اگر به رستورانی می رویم بلافاصله به فکر قیمتها نباشیم واز هزینه های آن،نگرانی نداشته باشیم.

   استقلال مالی،یعنی اینکه درآمدهای غیرفعال ما،کل هزینه های ماراجبران نماید ونیازنداشته باشیم که برای خرج ومخارج روزانه،زمان خودرابفروشیم.

   لازم وضروری است که همه مردم دنیا،این دانش را فرا بگیرند چراکه جوابگویی به این نیاز،ازنان شب نیز واجبتر است ودلیل آن،رسیدن به آزادی زمانی می باشد.

4.موفقیت مالی ونهایتا رسیدن به استقلال مالی چه مزایایی دارد؟

جواب:مزایای خیلی زیادی دارد که از آن جمله می توان به استقلال فکری،استقلال زمانی و... اشاره کرد.

استاد فرامرز عنبران.

لطفا درمورد تاریخچه موفقیت مالی توضیحات بیشتری بفرمایید؟

 

جواب:حدود 4500سال پیش،موفقیت مالی وراز واقعی ثروتمند شدن،توسط آقای آرکاد دربابل قدیم،کشف شد،که آثار آن درکتیبه های باستانی وجود دارد.این دانش توسط اندیشمندان بزرگی چون رابرت کیوساکی،بودوشفر،جورج کلارسون و... تکمیل شد.ومادرتلاش هستیم که بتوانیم دراین خصوص کارهای بیشتری انجام داده وآنرا تکمیل تر وایرانیزه تر نماییم که با فرهنگ وسنت ما هماهنگی داشته باشد.

6.آیا شما آثاروتالیفاتی هم دارید؟

جواب:بله،من چندکتاب غیرآکادمیک درخصوص ثروتمند شدن به نامهای کارگاه پولسازی،راز واقعی میلیونرها،جملات میلیون دلاری،سوالات میلیون دلاری،مجموعه مقالات میلیون دلاری را نوشته ام که اولی چاپ شده وبقیه زیر چاپ هستند.همچنین مجموعه مقالات بنده درمجله پنجره خلاقیت به چاپ می رسد.ضمنا،پک کامل موفقیت مالی،شامل دانش مالی،کارآفرینی،مدیریت،بورس اوراق بهادار،املاک ومستغلات،بیمه،طلا وسکه،تامین منابع مالی وبازاریابی وفروش درشانزده دی وی دی با بهترین کیفیت وضبط دراستودیو آماده شده است.پک کامل فعالیت دربازار فیوچر(معاملات آتی)ضبط شده وآماده است.

7.شما آثار وتالیفات خودراکجا می فروشید؟

جواب:فروش آنها توسط نمایندگی های مادرسراسر کشور ونقاط برگزیده دنیا وهمچنین توسط تیم تخصصی ما انجام می شود که تمام اطلاعات لازم در سایت ما به نشانی www.faramarzanbaran.com موجود می باشد.

8.معمولا،مربیان موفقیت،رویا پرداز،مثبت اندیش وپرانرژی هستند،از شما می خواهیم یکی از رویاها وآرزوهای خودرابیان کنید.

جواب:بزرگترین آرزوی من،این است که همه مردم دنیا،شاد،ثروتمند وپولدار باشند.آرزو دارم که همه تنی سالم،جیبی پرپول وتفریحاتی سالم داشته باشند.

9.درآخراگر صحبت خاصی برای مخاطبان ما،دارید بفرمایید.

جواب:عرض خاصی نیست برای همه آنها،آرزوی موفقیت وطول عمرباعزت ازدرگاه خداوند متعال دارم.

از اینکه وقت خود را در اختیار ما گذاشتید سپاسگزاریم.

 




ارسال توسط میلیاردر جوان( برند)

 ۸) نقاط قوت شما چیست؟

 شرکت گوگل الگوریتم های جست وجوی اینترنتی می نویسد، شرکت سیسکو همواره تکنولوژی های جدید به بازار عرضه می کند. شرکت شما در چه زمینه ای تخصص دارد؟ پاسخ ندادن به این پرسش شرکت را دچار سردرگمی و ضرردهی خواهد کرد.

 ۹) نقاط ضعف شرکت چیست؟

مسلما شما در تمام زمینه ها تخصص ندارید. برای مثال شرکت اپل محصولاتی نظیر ipod و iphone طراحی و تولید می کند اما بازاریابی یا تولید قطعات جانبی آن را به شرکتی دیگر می سپارد. سرمایه گذاری برای تخصص پیدا کردن در تمام زمینه ها بسیار خطرناک است زیرا در نهایت توان شما را از میان خواهد برد. بیاموزید که کارهای خارج از تخصص خود را به دیگران واگذار کنید.

 ۱۰) عرضه کنندگان چه میزان قدرت دارند؟

صاحبان کسب و کارها نباید برای تهیه مواد اولیه به یک یا تعداد محدودی عرضه کننده اکتفا کنند. تشویق مشتری به خرید کالا به اندازه کافی وقت و انرژی از کارآفرین ها می گیرد اگر عرضه کنندگان نیز بخواهند بر کارآفرین ها فشار وارد کنند، کار بسیار دشوار خواهد بود. قاعده اصلی در این زمینه متعدد کردن منابع تامین مواد اولیه است.

 ۱۱) قدرت مشتری ها چه میزان است؟

درست شبیه عرضه کنندگان، اگر خریداران محدود باشند می توانند از یک وضعیت جهت فشار وارد کردن بر فروشنده استفاده کنند و متقاضی کاهش قیمت شوند. صاحبان کسب و کارها همواره باید به دنبال مشتری های جدید باشند تا هم سود بیش تری کسب کنند و هم تحت فشار مشتری های محدود قرار نگیرند.

 ۱۲) محصول را چگونه باید فروخت؟

در این زمینه هیچ راه حل منحصر به فردی که برای تمام شرکت ها مناسب باشد وجود ندارد. برخی شرکت ها بخش فروش را به پیمانکارها سپرده اند و برخی دیگر تمام مراحل فروش را خود انجام می دهند. تدوین برنامه فروش باید بر مبنای استراتژی کلی شرکت و نیز در نظر گرفتن فواید و هزینه های هر روش تدوین شود.

 ۱۳) پیش بینی های مالی شما تا چه حد دقیق است؟

دقت در روندهای آینده بازار به تمام کارآفرین ها کمک می کند جریان پرداخت و دریافت خود را به شیوه ای موثر تنظیم کنند. در این زمینه دانستن زمان تقریبی ورود سرمایه و زمان پرداخت ها از اهمیت خاصی برخوردار است. بی دقتی در تنظیم این زمان ها ساختار مالی شرکت را تضعیف خواهد کرد.

 ۱۴) قدرت خرید مشتری ها چه میزان است؟

اگر به این سوال پاسخ غلط بدهید، نباید روی موفقیت بلندمدت کسب و کار خود حساب کنید. حتی اگر کالایی بسیار با کیفیت تولید کنید، در صورتی که جمعی به اندازه کافی بزرگ از مشتری ها نتوانند آن را بخرند کالا روی دست شما خواهد ماند. تعیین قیمت ضمن حفظ کیفیت از مهم ترین اصول جهت جذب مشتری است. اگر ندانید چه قیمتی برای محصول مشتری ها را جذب خواهد کرد، تلاش هایی که برای بازاریابی انجام می دهید بی نتیجه خواهد ماند.منبع : سایت ویستا

 




ارسال توسط میلیاردر جوان( برند)

 تقریبا تمام شرکت هایی که به تولید کالا و خدمات می پردازند از بسیاری جهات ساختاری مشابه دارند. اما گاه مدیران و کارآفرین ها در شناخت این ساختارهای مشترک دچار اشتباه می شوند و گاه برخی از آن ها را فراموش می کنند.

تقریبا تمام شرکت هایی که به تولید کالا و خدمات می پردازند از بسیاری جهات ساختاری مشابه دارند. به این معنا که برای مثال همگی آن ها باید از مزیت نسبت به رقبا برخوردار باشند، کالایی تولیدکنند که نیازی مهم از مصرف کننده را رفع می کند، با تهدیدها مبارزه و نقاط قوت خود را تقویت کنند و... اما گاه مدیران و کارآفرین ها در شناخت این ساختارهای مشترک دچار اشتباه می شوند و گاه برخی از آن ها را فراموش می کنند. در این حالت نقایصی پیش می آید که اگر به آن توجه نشود در نهایت به افول کسب و کار منجر خواهد شد. در مقاله حاضر ۱۴ پرسشی که هر کارآفرین باید دایما از خود بپرسد تا نگاهی دقیق و دور از ابهام به کسب و کار خود داشته باشد مطرح می شود:

 ۱) شرکت چه ارزشی را تولید می کند؟

این مهم ترین پرسشی است که هر کارآفرین باید از خود بپرسد. اگر او نتواند در حداکثر سه جمله بیان کند که چرا مشتری به کالا یا خدمت تولید شده توسط شرکت نیاز دارد و باید آن را بخرد. در واقع باید برنامه تجاری خود را از نو مورد بررسی قرار دهد زیرا به احتمال زیاد شرکت در زمینه علت وجود خود با مشکل روبه روست. اگر نیازی وجود نداشته باشد مشتری انگیزه ای برای خرید ندارد و بدون فروش، شرکت از میان خواهد رفت.

 ۲) آیا بازاری مناسب برای محصولات شرکت وجود دارد؟

اغلب کارآفرین ها دچار اشتباهی خطرناک می شوند به این معنا که درباره بازار فروش کالا یا خدمتی که تولید می کنند دیدگاه روشنی ندارند. در حقیقت قبل از آن که بدانند آیا برای ایده تجاری شان بازاری مناسب وجود دارد یا نه شیفته این ایده می شوند. اگر بازار برای کالا یا خدمت تولید شده توسط شرکت به اندازه کافی بزرگ نباشد، رشد فعالیت ها کند خواهد بود و سرمایه گذاران به شرکت جذب نمی شوند.

 ۳) وجه تمایز تولیدات شما و تولیدات رقبا چیست؟

مشتری ها به دلایل کاملا روشن به خرید کالا اقدام می کنند بنابراین اگر کالا یا خدمت شرکت شما مزیتی آشکار نسبت به کالا و خدمات شرکت های رقیب نداشته باشد در ادامه فعالیت خود با مشکل روبه رو خواهید شد. ارایه کالایی ارزشمند که رقبا توان ارایه آن را ندارند از شروط اصلی موفقیت است.

 ۴) تهدید حاصل از ورود رقبای جدید تا چه حد است؟

اگر در حوزه ای پرسود وارد کسب و کار شده اید مطمئن باشید رقبای زیادی به زودی وارد این حوزه خواهند شد. آن ها با استفاده از روش های مختلف در نهایت راهی پیدا خواهند کرد تا کالاها و خدمات شما را با سرعت بالاتر، هزینه پایین تر و احتمالا کیفیت بهتر تولید کنند. به این ترتیب شما برای موفقیت بلندمدت در کسب و کار خود باید به حفظ مزیت رقابتی بیندیشید و همزمان جمعی بزرگ از مشتری های وفادار را تشکیل دهید تا از تهدید تازه وارد ها بکاهید.

 ۵) به چه میزان سرمایه اولیه نیاز است؟

آمارها نشان می دهد در ۷۰ درصد موارد، علت شکست کسب و کارهای جدید کم بودن سرمایه اولیه برای تاسیس شرکت است. راه حل این مشکل پیش بینی میزان مناسب سرمایه اولیه و افزودن مقداری قابل توجه به آن است.

 ۶) برای ادامه فعالیت در سال های اولیه به چه میزان سرمایه نیاز دارید؟

اگر به پرسش شماره پنج توجه نکرده اید به این سوال دقت کنید. این یک واقعیت است که جا افتادن کسب و کارها در بازار و جذب مشتری ها به مدتی زمان نیاز دارد. تا آن زمان هزینه ها باید پرداخت شوند. ضروری است با در نظر گرفتن تمام هزینه ها حداقل برای سه سال نخست فعالیت، ترتیبی دهید که پول کافی داشته باشید. در غیر این صورت تمام تلاش هایتان در میانه راه هدر خواهد شد.

 ۷) منبع تامین مالی شرکت چیست؟

در این زمینه گزینه های زیادی وجود دارد: وام گرفتن از بانک، کمک مالی اعضای خانواده، کارت اعتباری، فروش سهام شرکت یا پیدا کردن سرمایه گذار. هر یک از این روش ها مزیت و نقطه ضعف خاص خود را دارد. بنابراین قبل از دست به کار شدن باید بدانید هر روش در بلندمدت چه هزینه ها و تاثیراتی بر کسب و کار شما خواهد داشت. نکته دیگر این که همواره زمانبندی جریان نقدینگی را مدنظر قرار دهید تا در پرداخت بدهی ها دچار مشکل نشوید.




ارسال توسط میلیاردر جوان( برند)

 پيتر جونز، يكي از ثروتمندترين و معروف‌ترين كارآفرينان انگليسي است. او عملا نشان داده كه اگر انسان اراده كند و خط فكري روشن داشته باشد، مي‌تواند روياها و ايده‌آل‌هاي بزرگ خود را به واقعيت تبديل كند. از ديدگاه پيتر جونز بهره‌گيري از قوه تخيل، تمركز روي هدف، داشتن عزم جزم و خط فكري روشن و مشخص از عوامل اصلي كسب موفقيت در كسب‌و‌كار و كارآفريني است.

 

پيتر جونز در كتاب خود ، با زباني ساده و قابل‌درك و دريافت براي همه به رمزگشايي درباره راه و روش‌هايي كه به پيروي از آنها توانسته به قله‌هاي موفقيت دست يابد، مي‌پردازد.پيتر جونز، به گفته خودش در بسياري از حوزه‌هاي كسب‌و‌كار سرمايه‌گذاري كرده طعم تلخ شكست را چشيده، دوباره از جا برخاسته و پيروز شده و باز به قول خودش از هيچ به همه چيز رسيده است. او اهل موعظه و پند و اندرز نيست، بلكه راه‌هايي را كه خود در عرصه كسب‌و‌كار و كارآفريني پيموده و به نتيجه رسيده صادقانه به خوانندگان كتابش نشان مي‌دهد.

پيتر جونز از معدود كارآفرينان كلان ثروتمند روزگار ماست كه سخت به تاثير رسانه‌ها در موفقيت كارآفرينان اعتقاد دارد و تحت‌تاثير چنين اعتقادي بوده كه سال‌ها است كه در پانل برنامه بسيار پرطرفدار شبكه 2 تلويزيون بي.بي.سي به نام لانه (كنام) اژدها عضويت دارد و برنامه پرطرفدار ديگري به نام غول ثروت را با هدف دل و جرات دادن به جوانان جوياي نام در كسب‌و‌كار و ايجاد انگيزه كارآفريني در آنها در شبكه تلويزيوني آی تی وی انگليس بنيان نهاده و خود شخصا اجراي برنامه را بر عهده دارد.

او به اين هم اكتفا نكرده و به منظور افزايش محبوبيت اجتماعي خود در سال 2006 با جسارتي تحسين‌برانگيز اقدام به تاسيس شبكه تلويزيوني اختصاصي خود به نام تلويزيون پيتر جونز كرد كه نخستين مجموعه ساخته شده در اين شبكه تلويزيوني به نام چنان مورد توجه شبكه بزرگ تلويزيوني ای بی سی آمريكا قرار گرفت كه اقدام به خريد و پخش آن مجموعه تلويزيوني از پيتر جونز كرد. پس از آن هم تعداد ديگري از شبكه‌هاي تلويزيوني كشورهاي جهان از جمله روسيه و فرانسه نيز اقدام به خريد و پخش آن مجموعه تلويزيوني كه چاشني كار و كارآفريني داشت، ‌كردند.پيتر جونز در سال 2007 يك قرارداد چند ميليون پوندي در زمينه تهيه و اجراي مجموعه معروف تلويزيوني تایکون را با شبكه تلويزيوني آی تی وی به امضا رساند كه پخش آن مجموعه تا به امروز ادامه دارد و نام كتاب حاضر هم اقتباسي است از نام آن مجموعه و موضوعات مطرح‌شده در آن يك نكته بسيار شگفت‌انگيز درباره شخصيت پيتر جونز است كه خود نيز در كتابش به آن اذعان كرده است. بيگانگي محض او با كتاب‌هاي مربوط به حوزه تجارت و كسب‌و‌كار است. او مي‌گويد با آن كه دوستان و دوستدارانش تعداد زيادي از اين نوع كتاب‌ها را به او هديه داده‌اند، اما او هرگز فرصت مطالعه حتي يكي از آن كتاب‌ها را پيدا نكرده است. پيتر جونز را مي‌توان يك چهره استثنايي در ميان جامعه كارآفريني جهان امروز دانست كه توانسته است خود را به الگو و سرمشقي براي همه كارآفرينان و كساني كه ميل به درخشيدن در حوزه كارآفريني دارند، مبدل سازد.

بزرگ‌ترين دغدغه فكري پيتر جونز ايجاد يك تحول اساسي در اذهان توده‌هاي مردم نسبت به كسب‌و‌كار و مقوله‌اي به نام كارآفرين است. او براي رسيدن به هدف از ظرفيت تاثيرگذاري رسانه تلويزيون بهره زيادي برده است.پيتر جونز در برنامه‌هاي گوناگون تلويزيوني خود همواره تلاش زيادي براي كشاندن پاي تعداد هرچه بيشتري از مردم به حوزه‌هاي كسب‌و‌كار به خرج داده و بر اين عقيده خود تاكيد ورزيده كه هنر كارآفريني در انحصار افرادي خاص نيست.او در تداوم اين تلاش‌هاي رسانه‌اي، اقدام به تاسيس يك آكادمي كارآفريني در انگليس كرده است. در اين آكادمي افراد مي‌توانند مهارت‌هاي كاري و راه‌هاي تقويت اعتماد به نفس خود براي تبديل شدن به كارآفرينان موفق را فرا بگيرند.

كودك كارآفرين
پيتر جونز از همان اوان كودكي علاقه و عشق سرشار خود را به كسب‌و‌كار و كارآفريني بروز داد. او در سنين كودكي روياي تاسيس شركت‌هاي بزرگ با سرمايه چندين ميليون پوندي را در سر مي‌پروراند و هر زمان كه در دفتر كار پدرش روي صندلي چرمي گردان او مي‌نشست، خود را در مقام مديرعاملي شركت پدرش مي‌انگاشته.پيتر جونز تحت‌تاثير همين عشق و علاقه به كارآفريني بود كه توانست در شانزده سالگي در آزمون سرمربي‌گري انجمن تنيس روي چمن انگليس كسب موفقيت كند و در هفده سالگي به تاسيس نخستين شركت اختصاصي خود كه در واقع يك آكادمي ورزش تنيس بود بپردازد و شروع به كسب درآمد از اين رهگذر كند. او در 19 سالگي كسب‌وكار جديدي را در زمينه تهيه و فروش كامپيوتر و خدمات مرتبط با آن را راه‌اندازي كرد و زماني كه تنها 35 سال داشت صاحب يك شركت بزرگ تجاري با سرمايه 200 ميليون پوند بود. در حال حاضر او مالكيت سهام و مديريت چندين شركت بزرگ تجاري و خدماتي از موزه مخابرات گرفته تا موسسات چاپ و نشر و رسانه‌اي و املاك و مستغلات را در اختيار دارد. پيتر جونز نه تنها يك چهره فوق‌العاده موفق در كسب‌وكار و كارآفريني است كه پدر پنج فرزند نيز هست و با خانواده‌اش در منطقه اعيان‌نشين ساري حومه لندن زندگي مي‌كند. دنیای اقتصاد





ارسال توسط میلیاردر جوان( برند)

 سرمایه گذاری به معنای به تعویق انداختن مصرف فعلی برای به دست آوردن منافع بیشتر در آینده است.در حقیقت سرمایه گذار به امید به دست آوردن سود بیشتر در آینده از ارزش های کنونی چشم پوشی می کند.

برای سرمایه گذاری سه روش مستقیم,غیر مستقیم و نیمه مستقیم وجود دارد که هر یک در جایگاه خود قابل استفاده است.

1.روش مستقیم

در این روش بين سرمايه گذار و سرمايه پذيررابطه مستقيم برقرار مي شود . اين  شيوه اغلب بين دوستان و آشنايان نزديك انجام مي گردد.

2.روش غیر مستقیم

در روش غير مستقيم بين سرمايه گذار وسرمايه پذير يك موسسه مالي به عنوان واسطه عمل مي نمايد . به عبارتي سپرده گذار /سرمايه گذار وجوه خود را در اختيار اين موسسات قرار مي دهد و سرمايه پذير نيز از طريق اين موسسات منابع مالي لازم را تامين مي نمايند . در اين روش ريسك مربوط به سرمايه گذاري  و يا وام دهي بعهده واسطه موسساتي كه به عنوان واسطه مالي عمل مي نمايد .

3.روش نیمه مستقیم

روش نيمه مستــقيم بين سرمايه گذار و سرمايـه پذير ، مـوسسات تخصصــي مانند بانـك هاي ســرمايه گذاري Investment Banks  قرار مي گيرند . اين نوع موسسات تخصصي پس از مطالعه دقيق ميزان احتياجات سرمايه پذير ، نحوه استفاده از وجوه ، تعيين مناسب ترين نوع اسناد و اوراق بهادار ( سهام عادي ، سهام ممتاز ، اوراق قرضه ، اوراق قرضه قابل تبديل به سهام يا ابزار ديگر ) ، ابزار مورد نظر را پذيره نويسي ( Underwrite ) نموده به سرمايه گذاران ( شامل موسساتي چون بيمه ها و صندوق هاي بازنشستگي و اشخاص حقوقي ) به فروش مي رسانند . اين موسسات نقش ” متخصص “ و  ” كارگزار“ را بازي مي نمايند و خود ســرمايه گذار بلند مدت در اوراق بهادار نمي باشند . اوراق سهام يا قرضه خريداري يا تعهد شده توسط اين موسسات پس ازمدت كوتاهي به فروش مي رسد. بانك هاي سرمايه گذاري از جمله واسطه هاي مالي موقت مي باشند كه در روش نيمه مستقيم وظيفه انتقال وجوه از ســـرمايه گذاران به ســــرمايه پذيران را به عهده دارند.

اما صرف نظر از این که از کدامیک از روش های سرمایه گذاری استفاده می کنید و اینکه میزان سرمایه شما چقدر است رعایت این شش نکته برای رسیدن به هدف اصلی سرمایه گذاری که کسب سود بیشتر است ضروری است:

1. هرگز بر روی آنچه از آن اطلاعات ندارید سرمایه گذاری نکنید

اغلب کسانی که در سرمایه گذاری شکست می خورند مهم ترین علت این امر را بی اطلاعی یا کم اطلاعی از سوژه سرمایه گذاریشان می دانند و حسرت می خورند که کاش مطالعه بیشتری کرده بودم.

این به این معنی نیست که بر روی تکنولوژی های جدید یا آنچه در آن تخصص ندارید سرمایه گذاری نکنید بلکه به آن معناست که در مورد آنچه درآن سرمایه گذاری می کنید مطالعه کنید و یا از مشاوران آگاه در آن زمینه استفاده کنید.

2.ریسک پذیر باشید

چشم بسته عمل کردن به معنای ریسک پذیر بودن نیست بلکه ریسک پذیری بدان معناست که در عین اینکه عاقلانه عمل می کنید جسارت گرفتن تصمیم های قاطع را داشته باشید چراکه ترس بیش از اندازه موفقیت شما را به تاخیر می اندازد و حتی ممکن است آن را غیرممکن سازد.

3. رازدار باشید

یک سرمایه گذار حرفه ای رازهای حرفه ای اش را فریاد نمی زند و در هر محفلی از راز و رمز تجارتش سخن به میان نمی آورد چراکه در عصر اطلاعات آنچه سبب تمایز شما از دیگران می شود اطلاعاتتان است بنابراین برگ برنده خود را به رایگان حراج نکنید.

4.اجتماعی باشید

این اصل به هیچ وجه با رازداری در تضاد نیست بلکه دقیقا مکمل اصل پیشین است . یک سرمایه گذار خوب با سایر همکاران , دست اندر کاران مورد سرمایه گذاری و حتی رقبای خود در ارتباط است چراکه حضور درفضا های حرفه ای معلومات شما را خواهد افزود و اعتماد به نفستان را دوچندان می کند.

5.برای سرمایه گذاری پول اصل نیست

بسیاری بر این تصور اند که برای آنکه یک سرمایه گذار موفق باشیم می بایست حتما ثروتمند باشیم. درحالی که این تصور به هیچ عنوان صحیح نیست بلکه یک سرمایه گذار موفق از کمترین سرمایه بیشترین سود را می برد و به این ترتیب به صورت مستمر به سرمایه اش می افزاید.

بسیاری از سرمایه داران مطرح معاصر افراد ثروتمندی نبوده اند بلک افرادی بوده اند که از موقعیتشان بهترین بهره را برده اند.

6. طمع نکنید

بسیاری از سرمایه گذاران به این آسیب طمع دچار شده اند و حتی کل دارایی خود را از دست داده اند. بنابر این وسوسه های سود عالی را با دیده تردید بنگرید و تلاش کنید معقولانه تصمیم بگیرید. منتخب اخبار بانکی دات ای آر





ارسال توسط میلیاردر جوان( برند)

 اکثریت برندهای مشهور نام‌هایی کوتاه و مختصر هستند که با خلاقیت و ابتکار طراحان به گونه‌ای منحصربه‌فرد خلق شده‌اند. تعدادی از این برندها ترکیبی اختصاری از حروف اول نام کامل شرکت یا نام مالکان و موسسان اولیه آن هستند. 

 

باید گفت که خلق یک لوگو بیش از وجود یک نوشته تاثیرگذار خواهد بود. یک تصویر به یاد ماندنی و منحصربه فرد که حروفی نیز در آن گنجانده شده باشد، به مراتب بیش از یک متن برای یک کسب و کار فایده خواهد داشت. نکته دیگر این است که هر چقدر هم یک برند مفید باشد، تا زمانی که به وفور در معرض دید قرار نگیرد، هیچ سودی به حال صاحبان برند نخواهد داشت.
تمامی لوازم‌التحریر یک بانک باید نام برند را روی خود داشته باشد. کارت‌های ویزیت، سربرگ‌ها، تقویم و هدایای تبلیغاتی، کیف‌های حمل اسناد و لپ‌تاپ و هرآنچه که به بانک و محصولات یا خدمات آن مرتبط است. مشتریان احتمالی باید بارها وبارها این نام را ببینند تا به خاطرشان بسپارند. راه‌های مختلفی برای عرضه برندها به مشتریان بالقوه وجود دارد. تبلیغات مهم‌ترین و سریع‌ترین راه به شمار می‌رود.
می‌توان با حضور در روزنامه‌ها، مجلات، تلویزیون، رادیو و ژورنال‌های تجاری و ایستگاه‌های مترو در اندک زمانی برند را به جمعیت زیادی نشان داد. در واقع این بهترین روش است؛ ولی گران است و برای یک کسب وکار نوپا مقدور نیست که در طولانی‌مدت از آن استفاده کند. به همین جهت باید از همان ابتدا طرح تبلیغاتی را به گونه‌ای طراحی کرد که زمان پاسخ‌دهی آن به حداقل برسد و بتوان تا حداکثر زمان ممکن از آن استفاده نمود. توجه به نوع کسب‌وکار و نوع بازار هدف عواملی هستند که می‌توانند خطرات کهنه شدن و ناکارآمد بودن تبلیغات را کاهش دهند.
معرفي معتبرترين برند خدماتي در دنيا
آمريكن اكسپرس آژانس مسافرتي شماره يك جهان است و تاريخچه قابل توجهي دارد. اين شركت در سال 1850 به عنوان يك شركت حمل‌و‌نقل سريع تاسيس شد. در سال‌هاي 1880 آمريكن اكسپرس همچنين به حمل‌ونقل كالا مشغول بود؛ ولي در همين دوران يك بخش نقل و انتقال مالي هم ايجاد كرد كه بيشتر مشتريان آن را موج تازه مهاجران اروپايي تشكيل مي‌دادند كه مي‌خواستند براي خانواده خود در ميهن اصلي‌شان پول بفرستند. 
در سال 1819 آمريكن اكسپرس، چك مسافرتي را ابداع كرد و با اين كار همزمان انقلابي در صنعت توريسم و مسافرت و صنايع مالي و پولي به وجود آورد. تا سال 1985 كه آمريكن اكسپرس دومين ابداع بزرگ خود، يعني كارت اعتباري آمريكن اكسپرس را ارائه داد، اين كارت پلاستيكي سبز رنگ توانست مثل چك‌هاي مسافرتي، موانع دست و پاگير نقل و انتقال پول را از سر راه مردم، نه تنها مسافران بلكه خريداران عادي بردارد.
كارت اعتباري آمريكن اكسپرس براي اولين بار به مردم امكان داد بدون حمل پول نقد در جبيشان، خريدهاي خود را انجام دهند. اين كارت داراي تعرفه قابل شارژ بود؛ از اين رو در دسترس همه اقشار جامعه قرار نداشت. بنابراين، كارت آمريكن اكسپرس به عنوان سمبلي براي كسب موقعيت اجتماعي تبديل شد، نشانه اينكه «من داراي اعتبار مالي بالايي هستم.»
آمريكن اكسپرس از سال 1880 در جست‌وجوي شيوه‌اي بود كه از دردسرها و اوضاع نامنظم جابه‌جايي فيزيكي پول نقد، در نقل و انتقالات مالي خلاص شود. كارت‌هاي اعتباري شارژي موفق شد بخش بزرگي از جامعه را يك گام از اسكناس و سكه (نقدينگي سخت) دور و به دنياي تميزتر نقدينگي نرم نزديك كند. در نيمه دوم قرن بيستم، فعاليت‌هاي تبليغاتي آمريكن اكسپرس، كارت اعتباري را سمبل شخصيت و مقام جلوه مي‌دادند و گاه آن را به عنوان نشانه عضويت در يك كلوپ و باشگاه ويژه نشان مي‌دادند. يكي از شعارهاي تبليغاتي معروف آمريكن اكسپرس اين بود: «عضويت، امتيازات خاص دارد.» تجار موفق و شناخته شده‌اي مثل ريچارد برانسون در آگهي‌هاي تبليغاتي، عضويت در آمريكن اكسپرس را توصيه مي‌كردند. 
امروزه، اين شركت به يك «سوپرماركت مالي» يا به گفته خودشان به شركت خدمات متنوع مسافرتي، مالي و شبكه‌اي در سراسر جهان تبديل شده است؛ ولي هنوز قسمت اعظم شهرت آن به دليل كارت‌هاي كوچك پلاستيكي‌ اش است. با اين حال، در قرن جديد تصوير ذهني برند، آمريكن اكسپرس و كارت‌هايش به طرز غير قابل انكاري، از يك برند انحصاري و گران به يك برند همگاني تغيير يافت. نوعي كارت‌هاي اعتباري كه ديگر نشان‌دهنده موقعيت اجتماعي نبودند و كاربرد آنها تسهيل امور مالي بود، جايگزين كارت‌هاي قبلي شدند. مردم ديگر از كارت‌هاي آمريكن اكسپرس براي پرداخت خريدهاي معمولي مانند خريد از سوپرماركت يا حتي اجاره ماهانه استفاده مي‌كردند.
آمريكن اكسپرس با استفاده از تبليغاتي كه مخاطبش خريداران جزء هستند، موفق شده‌ است جايگاه قديمي خود را به عنوان سمبل پرستيژ و مقام اجتماعي پايين بياورد و عموم مردم را هدف قرار دهد. هر چه باشد، سال‌ها از دهه پنجاه ميلادي مي‌گذرد و امروز ديگر همه جهان بر پايه كارت‌هاي اعتباري مي‌چرخد، با اينكه تغيير از جايگاه ويژه به «مردمي»، استراتژي پرخطري بود، ولي پيشينه قديمي و معتبر آمريكن اكسپرس در امانت‌داري و امنيت مالي، اين انتقال را براي اين برند، نسبت به بسياري از نام‌هاي تجاري ديگر، آسان‌تر ساخت. اكنون آمريكن اكسپرس مي‌تواند ادعا كند كه به هدف اوليه خود يعني ايجاد «معتبرترين برند خدماتي در دنيا» نزديك شده است. آمريكن اكسپرس با داشتن بيش از 68 هزار كارمند در سراسر جهان، در سال 2008 ميلادي درآمدي بالغ بر 26 ميليارد دلار داشته است كه نزديك به 80 درصد آن، تنها از ايالات متحده به دست آمد. كارت‌هاي اعتباري اين شركت اكنون 24 درصد حجم مبادلات مالي آمريكا را بر عهده دارند. با توجه به سوابق اين شركت، امروزه آمريكن اكسپرس را مي‌توان به عنوان يكي از نمونه‌هاي موفق در زمينه برندسازي در بازار خدمات مالي برشمرد.




ارسال توسط میلیاردر جوان( برند)

 ايجاد قوانين

برنارد دست به كاري زد كه افراد بسيار كمي اقدام به انجام آن مي‌كنند. او چندين ماه را به ايجاد يك روش كامل سرمايه‌گذاري اختصاص داد و زمان بيشتري را صرف آزمايش اين روش كرد و به اين‌ترتيب توانست به هدف اصلي خود دست يابد: اطمينان يافتن از داشتن استقلال و امنيت مالي در باقي زندگي.

او هدف اصلي سرمايه‌گذاري خود را حفظ قدرت خريد سرمايه خود تعريف كرد. برنارد بر اين باور است كه ‌ايمن‌ترين راه براي رسيدن به اين هدف، سرمايه‌گذاري روي فلزات گرانبها، به ويژه طلا مي‌باشد.

برنارد دارايي‌هاي خود را به چهار بخش تقسيم كرد: بيمه عمر، املاك و مسكن، شمش طلا و يك پرتفوي سهام متشكل از سهام مربوط به معادن و سرمايه‌گذاري در معاملات آتي فلزات گرانبها.
او تمام اين چهار گروه را كاملا مجزا از يكديگر حفظ مي‌كند، تا حدي كه براي رهن دارايي‌هاي خود و براي نگهداري از شمش‌هاي طلاي خود از بانك‌هاي مختلفي استفاده مي‌كند. 
سه گروه اول از دارايي‌هاي او ستون اصلي امنيت مالي او را تشكيل مي‌دهند. هدف او از حفظ اين سبد سهام و ايجاد سودي است كه از طريق آن مي‌تواند مالكيت خود در مورد طلا را افزايش دهد.

 برنارد تصور مي‌كند كه كالاها، از جمله طلا، در حال حاضر پايين‌تر از ارزش واقعي خود ارزش‌گذاري شده‌اند و اين باور، مبناي اصلي سيستم سرمايه‌گذاري طراحي شده توسط او مي‌باشد.

طلا يا سهام طلا؟

برنارد مالك مقداري طلا است اما از آنجا كه بهره‌اي به طلا تعلق نمي‌گيرد، داشته‌هاي او در طول زمان افزايش نمي‌يابد. براي محقق ساختن اين هدف او اقدام به خريد سهام شركت‌هاي حفاري معادن طلا نمود. خود او اينگونه مي‌گويد: «افزايش قيمت سهام اين معادن به طور معمول در حدود 2 يا 3 برابر افزايش قيمت خود اين فلز است.»
برنارد سيستم سرمايه‌گذاري كاملي با معيارهاي دقيق براي انتخاب سهام معادن، در هنگام خريد، طراحي كرده است. اولين معيار مورد توجه او مكان سرمايه‌گذاري است. او از سرمايه‌گذاري در شركت‌هايي كه در كشورهاي خاصي واقع شده‌اند، خودداري مي‌كند. علت اين كار او چيست؟ او مي‌گويد: «من به هيچ وجه به اين بازارها اطمينان نمي‌كنم. حقوق اموال و دارايي در اين كشورها حوزه‌اي كاملا نا‌امن است. آنها دچار فساد هستند و دولت‌ها هر كاري كه مايلند انجام مي‌دهند».
برنارد به طور توجيه‌پذير از اين موضوع هراس دارد كه روزي از خواب بيدار شود و متوجه شود كه معادن شركتي كه او در آن سرمايه‌گذاري كرده است تعطيل شده و سهام او بي‌ارزش شده است.
در مرحله بعد برنارد به انواع ارز توجه مي‌كند. در آن زمان كه با او مصاحبه كردم، يعني ژوئن 2004، او از هيچ‌گونه سهام معادن در استراليا يا آفريقاي جنوبي «عمده‌ترين كشورهاي توليد‌كننده طلا در جهان» برخوردار نبود. دليل آن اين بود كه دلار استراليا و راند آفريقاي جنوبي هر دو به شدت در برابر دلار آمريكا با افزايش ارزش روبه‌رو شده بودند.
برنارد گفت: «تا حدود يك سال پيش، مقداري سهام طلاي آفريقاي جنوبي را داشتم، اما هنگامي كه متوجه شدم آنها نمي‌توانند براي من سودي ايجاد كنند، آنها را فروختم. با وجود اينكه آنها داراي حجم زيادي از طلا هستند، اما به دليل رشد بسيار زياد راند در برابر دلار، آنها نمي‌توانند آنرا با سود چنداني از زمين خارج كنند.»
معيار بعدي او، مديريت است. همچون بافت، او نيز مي‌خواهد از رفتار مناسب مديران با سهامداران مطمئن باشد. برنارد مي‌خواهد با مديراني سرمايه‌گذاري كند كه در گذشته با موفقيت سپرده‌ها را توسعه داده‌اند. او همچنين پروژه‌هاي كنوني آن شركت را بررسي مي‌كند تا ديدگاه‌هاي آنها را ارزيابي نمايد.
برنارد تمام اطلاعات خود را از طريق اينترنت جمع آوري مي‌كند. او مي‌گويد: «شما پنج سال قبل امكان انجام چنين كاري را نداشتيد. اما اكنون حجم زيادي از اطلاعات در دسترس شما قرار دارد.» وب سايت شركت‌ها، گزارش‌هاي سالانه، اطلاعات مالي، اطلاعيه‌هاي رسمي و مواردي از اين قبيل را در دسترس قرار مي‌دهند. اطلاعات مربوط به قيمت سهام در كنار نمودارهاي قيمت‌هاي گذشته آنها كاملا در دسترس مي‌باشد كه ابزار بسيار سودمندي براي برنارد هستند.
اهميت حجم سرمايه‌گذارياز ميان حدود 350 سهمي كه او بررسي كرد، 47 سهم با معيارهاي او مطابقت داشت. به تبعيت از رويكرد آماري ويژه، او مالكيت تمام آنها را به دست مي‌آورد اما سرمايه‌گذاري مشابهي در تمام آنها انجام نمي‌دهد. ميزان تخصيص سرمايه براي هر يك از آنها به ارزيابي او از جايگاه آن شركت در چرخه توسعه، بستگي دارد.
براي او، سهام معادن به سه دسته تقسيم مي‌شوند:
• شركت‌هاي توليد‌كننده‌اي كه معمولا سود سهام پرداخت مي‌كنند.
• شركت‌هايي كه به واسطه اكتشافات اثبات شده خود همچنان در فرآيند توسعه قرار دارند، كه اغلب در شراكت با يكي از شركت‌هاي عمده معدني مي‌باشند. 
• شركت‌هاي اكتشافي كه صرفا در زمينه اكتشافات فعاليت دارند و احتمال از بين رفتن تمام سرمايه آنها در كنار احتمال كسب سودي كلان از طريق يك كشف بزرگ، وجود دارد.
برنارد احساس مي‌كند كه شركت‌هاي قرار گرفته در دسته دوم ـ آنهايي كه به توليد نزديك‌تر هستند ـ داراي بهترين تناسب از نظر ريسك‌پذيري ـ پاداش هستند. آنها در حال تبديل شدن از مصرف‌كنندگان پول نقد به توليدكنندگان بزرگ پول نقد هستند. بنابراين پرتفوليوي سهام برنارد به سوي اين دسته از شركت‌ها بيشتر است. 
در حال حاضر او كمترين حجم از سرمايه‌گذاري خود را به توليد‌كنندگان موجود اختصاص مي‌دهد، زيرا احساس مي‌كند كه اين شركت‌ها كمترين ميزان اهرم در مورد قيمت طلا را ارائه مي‌كنند. برنارد همچنين قوانين مفصلي در مورد زمان‌بندي خريد و فروش سهام خود دارد.
منبع:www.bourse24.ir 




ارسال توسط میلیاردر جوان( برند)

 اگر چه در دنيا اغلب ثروتمندان در كنار رسيدن به رفاه لازم اهدافي همچون كسب شهرت را جست‌وجو مي‌كنند، اما در ميان سرمايه‌گذاران موفق جهان هستند افرادي كه ناشناس مانده و البته خواهان ناشناخته ماندن هم هستند، ولي عقايد جالب و خواندني در مورد ثروتمند شدن دارند؛ مثل برنارد مست كه از بيم تورم و كاهش قدرت خريدش در دوران پيري ثروتمند مي‌شود.

 

 

اين قسمت از كتاب 23 اصل موفقيت وارن بافت كه روايتگر زندگي نامه جالب اين سرمايه‌گذار ناشناخته از قول يكي از نزديكانش است را در ادامه بخوانيد:
هنگامي كه در هنگ‌كنگ مشغول آزمايش طرح خود با عنوان خصوصيات شخصيتي سرمايه‌گذار (اين طرح، نقاط ضعف و قوت يك سرمايه‌گذار را مشخص مي‌كند) بودم، براي اولين بار با برنارد ملاقات كردم. از پاسخ‌هاي او به پرسشنامه، كاملا متوجه شدم كه او تمام روش‌هاي پيروزمندانه سرمايه‌گذاري به غير از يك مورد را رعايت مي‌كند، كه اين امر مرا متحير كرد. به نظر مي‌رسيد كه از يكي از روش‌هاي مهم ـ هنگامي كه تصميم خود را در مورد خريد يا فروش چيزي گرفتيد، فورا اقدام به انجام آن كنيد ـ پيروي نمي‌كند. 
در اين مورد از او پرسيدم، زيرا ‌ترديد داشتم كه شايد در ساختار پرسش‌هاي من نقصي وجود داشته باشد. او به من گفت كه صبح هر روز به بررسي پرتفوي سهام خود مي‌پردازد و تصميمات سرمايه‌گذاري خود را اتخاذ مي‌كند، اما تمام سفارش‌هاي خود را به بانكي در سوئيس مي‌سپارد. با توجه به اختلاف زماني، برنارد براي انجام سفارش‌هاي خود از طريق تلفن بايد در هنگ‌كنگ تا بعد از ظهر صبر كند، زيرا در آن موقع است كه در زوريخ بازار شروع به كار مي‌كند. هنگامي كه با او آشنا شدم و روش او را درك كردم، مشخص شد كه او در واقع از تمام 23 روش پيروي مي‌كند.
برنارد گواه زنده‌اي است مبني بر اينكه لازم نيست شما سرمايه‌گذاري با صدها ميليون دلار سبد سهام يا حتي متخصص‌سرمايه‌گذاري باشيد تا با موفقيت از اين روش‌هاي پيروزمندانه پيروي كنيد.
علاوه بر اين، برنارد هيچگونه انگيزه جاه طلبي براي مطرح‌شدن نام خود، همچون بافت يا شوارتز ندارد. او نمي‌خواهد سرمايه ديگران را مديريت كند و ‌ترجيح مي‌دهد ناشناس بماند. هدف او بسيار ساده است، همانطور كه به من گفت: «در حالي كه در سن هفتاد و پنج سالگي هستم، نمي‌خواهم قفسه‌هاي يك سوپر ماركت را پر كنم تا از اين طريق هزينه‌هاي زندگي‌ام را تامين كنم. شاهد بوده‌ام كه اين روند براي ديگران رخ داده است اما چنين اتفاقي براي من رخ نخواهد داد».
آنچه برنارد به عنوان بزرگ‌ترين تهديد براي امنيت مالي آينده خود مورد توجه قرار مي‌دهد، زياني است كه در اثر تورم در قدرت خريد پول ايجاد مي‌شود. همان طور كه او مي‌گويد، امروزه ارزش يك دلار كمتر از 5 درصد ارزش يك دلار در صد سال قبل، مي‌باشد. در مقابل، قدرت خريد يك اونس طلا نسبتا ثابت مانده است.
اين بحث، موضوعي است كه برنارد به طور مفصل به مطالعه آن پرداخته است. او حتي پايان نامه مقطع دكتراي خود در دانشگاه «سنت گالن» را در مورد بانك‌هاي مركزي و ذخاير طلاي آنها نوشته است (گرچه به دليل دريافت يك پيشنهاد جالب كاري در آسيا در واقع او هرگز پايان نامه خود را ارائه نداد). او مجذوب تاريخ و نظريه پول شده است و امروزه دانش او در اين زمينه، مبناي فلسفه سرمايه‌گذاري او را تشكيل مي‌دهد. 
اولين سرمايه‌گذاري او روي نقره و در سال 1985 بود. او به ياد مي‌آورد كه به تعطيلات رفته بود و حتي به مدت ده روز هيچگونه روزنامه‌اي نخوانده بود. هنگامي كه با تاكسي به سوي فرودگاه مي‌رفت تا به خانه برگردد، در روزنامه از رشد 20 درصدي نقره باخبر شد. او فورا به شناسايي سود خود اقدام كرد. 
نابغه سرمايه‌گذاري محو مي‌شود
در آن زمان، برنارد تنها به صورت تفنني در بازارها مشغول بود. تمركز اصلي او به ايجاد شركتش معطوف بود. او به من گفت كه تا سال 1992 هيچگونه سرمايه‌گذاري مهمي انجام نداده است. يكي از دوستان برنارد در بخش بازرگاني بانك بزرگي در سوئيس كار مي‌كرد. آنها با يكديگر وارد بازار معاملات آپشن نقره شدند و به ميزان 60000 دلار خريد كردند. كمي پس از ورود آنها به بازار، قيمت نقره به شدت افزايش يافت. به اين‌ترتيب آنها سرمايه خود را ده برابر كردند!
برنارد اينگونه به خاطر آورد: «ما احساس نابغه بودن كرديم!»
مي‌خواستم بدانم كه پس از آن چه اتفاقي افتاد. آنها از طريق فروش استقراضي شاخص S&P سعي در تكرار موفقيت خود داشتند. اما قيمت سهام شركت‌هاي موجود در بورس آمريكا پايين نيامد و آنها افزايش سرمايه‌گذاري خود را آغاز كردند. در حالي كه احساس نابغه بودن داشتند، برنارد و دوستش به فروش استقراضي خود افزودند، اما تنها شاهد رشد شديد بازار بودند. برنارد گفت: «نابود شدم. تمام سود حاصل از سرمايه‌گذاري روي نقره به علاوه سرمايه‌گذاري ابتدايي خود را از دست دادم و سپس متحمل زيان بيشتري نيز شدم».
در آن زمان بود كه برنارد متوجه اين واقعيت شد، كه اولين اقدام براي سرمايه‌گذاري موفق «حفاظت از خود در برابر خويشتن» مي‌باشد.

منبع:www.bourse24.ir 




ارسال توسط میلیاردر جوان( برند)

 ادامه

چگونه با استفاده از اصل 80/20 موفقتر(ثروتمند) شویم؟

 


 

این سئوال تقریبا سئوال همه ما است. چگونه باید آن 20 درصد از کارهای ما که منشا اثر 80 درصدی در زندگی ما دارد را تشخیص دهیم. سئوال خوبی است که می تواند جزء سئوالهای کوانتومی باشد.

برای رسیدن به جواب این سئوال ابتدا چند سئوال از شما می پرسم.

آیا تاکنون برای زندگی خود اعم از زندگی خانوادگی، وضعیت مالی و رسیدن به آنچه که دوست دارید هدف تعیین کرده اید؟آیا آنها را نوشته اید؟

اگر اهداف خود در زندگیتان را تعیین کرده اید چه زمانی را برای دستیابی به آن اهداف تعیین کرده اید؟ یک هفته،دوهفته،یک ماه،شش ماه،یکسال،دو سال،5 سال،10 سال؟

ایا هدفهای یک هفته ای شما در راستای اهداف یک ماهه شما هست یا نه؟آیا این اهداف در راستای اهداف شش ماهه،یک ساله،دو ساله،پنج ساله و حتی 10 ساله شما قرار دارد یا نه؟

 آیا کارهائی که منجر به رسیدن شما به اهدافتان می شود را لیست کرده اید؟

آیا برنامه زمان بندی برای انجام آن در نظر گرفته اید؟آیا آن را مکتوب کرده اید؟

آیا خود را نسبت به انجام کارهائی که برای رسیدن به اهداف خود در نظر گرفته اید در چارچوب برنامه زمان بندی خود متعهد می دانید یا دانسته اید؟

 جواب به هریک از این سئوالات که به توالی نوشته شده پاسخ شما است. اینکه چگونه تشخیص دهیم آن 20 درصد از کارهای ما که منجر به 80درصد نتایج در زندگی ما می شود کدام کارها هستند در پاسخ به سئوالات بالا برای شما مشخص می شود.

ممکن است بگوئید ما برای خود هدفگذاری کرده ایم ولی نمی دانیم کارهائی که برای رسیدن به هدف باید انجام دهیم کدام کارها است.

این مسئله با پشتکار،یادگیری،صبر و استفاده از تجربیات کسانی که این راه هارا رفته اند حل می شود.یکی از بزرگترین موانعی که اکثر افراد در جهت رسیدن به هدفشان دارند نداشتن صبر و دلسردی از انجام و پیگیری کارها است.همه می خواهند با کمترین هزینه و به سرعت پولدار و موفق شوند ولی این باور را در خود ایجاد کنید که ((مسیر موفقیت میانبر ندارد)). آنگاه  بدون توجه به نتیجه و یا تحت تاثیر قرار گرفتن ازانرژی منفی اطرافیانمان که یا از سر دلسوزی و یا ناآگاهی ،موجبات دلسردی از انجام کارها را فراهم می آورند بر روی کارهای خود تمرکز کنید وبه سرعت حرکت کنید.پس از مدتی خواهید دریافت که 20درصد از کارهای تاثیر گذارخود را پیدا کرده اید.

چندی پیش ایمیلی برایم آمده بود و داستانی آموزنده در آن مطرح شده بود که بدلیل ارتباط آن با موضوعی که در بالا مطرح کردم آن را در اینجا برایتان می نویسم.

روزی برای قورباغه ها مسابقه ای برای رسیدن به یک قله گذاشته بودند.از خط شروع قورباغه های زیادی مسابقه را شروع کردند.تعدادی از آنها در ابتدای مسیر بدلیل خستگی و یا تشویق نشدن از مسیر مسابقه کنار رفتند. عده ای دیگر تا دامنه کوه رفتند و بعد کنار کشیدند.تعداد کمی ماندند که همه آنها به غیر از یک قورباغه ،نرسیده به قله از مسابقه کنار کشیدند و تنها یک قورباغه به قله رسید و برنده شد.وقتی از آن قورباغه دلیل پیروز شدنش را پرسیدند فهمیدند که آن قورباغه کر و لال است.

نتیجه این داستان چیست؟

اصل پاراتو یا قانون20/80 به ما می گوید 80 درصد وقت و انرژی خود را بر روی 20درصد کارهای مهم بگذاریم.به عبارت دیگر((هوشمندانه کار کردن کافی نیست .هوشمندانه کار کردن بر روی کارهای مهم است که ما را به هدفمان می رساند)).

 




ارسال توسط میلیاردر جوان( برند)

 پنج

 

تاکنون چهار قسمت در مورد مراحل ثروتمند شدن را جهت استفاده دوستان در وبلاگ قرار داده ام.درقسمت اول از اهمیت خودشناسی و خودسازی گفته شد.قسمت دوم در رابطه با توسعه فردی و اهمیت آن توضیح داده شد . در قسمت سوم برنامه ریزی برای توسعه فردی به اجمال بیان شد و درقسمت چهارم خواندن کتاب ((ثروت سریع )) از تی هارو اکر به علاقمندان توصیه شد.

در این قسمت در مورد قانون 20/80 وچگونگی استفاده از آن در راه رسیدن به موفقیت توضیح می دهم.امیدوارم مورد توجه دوستان قرار گیرد و دوستان نظرات و تجربیات خود را در این رابطه در وبلاگ مطرح کنند.

 

چطور روي 20 درصد امور حياتي خود تمركز كنيد

همه ما اين امکان را داریم تابا تمرکز وقت و انرژی خود بر روی کارهائی که ممکن است اکنون نیز آنها را انجام می دهیم زندگی خود را متحول کنیم،پول بیشتری بدست بیاوریم و در زندگی موفق تر از همیشه باشیم.

شاید از خود بپرسید چگونه می توانیم به این نتیجه دست پیدا کنیم؟چگونه با انجام تعدادی از همان کارهائی که تاکنون انجام می داده ایم می توانیم پولدار تر و موفقتر شویم؟

 شاید نام پاراتو،اقتصاد دان ایتالیائی را شنیده باشید.پاراتو کشف کرد که در ایتالیا 80درصد درآمدها به جیب 20درصد افراد می رود و در نتیجه 80درصد افراد تنها 20درصد درآمد ایتالیا را بدست می آورند. پاراتو وضعیت توزیع نابرابر ثروت در ایتالیا را دریافت.

بعدها دکتر جوزف یوران مطالعات بیشتری بر روی این کشف انجام داد و به این نتیجه رسید که

((20درصد از هرچیزی  باعث بدست آمدن 80درصد نتایج می شود)).

این اصل در کلیه اتفاقات جهان صادق است.مثلا 80درصد نتایجی که شما در زندگی می گیرید در نتیجه 20درصد از کارهای شما است یا اینکه 80درصد عدم توفیق شما نتیجه 20درصد از کارهای شماست.

 




ارسال توسط میلیاردر جوان( برند)

 ایجاد زمینه و انگیزه برای مشتریان براي تشریک مساعی در تقویت و توسعه یک برند، شیوه‌ای است که به کارآیی و مفید بودن هر چه بیشتر منجر می‌شود. فلسفه بازاریابی اجتماعی در عمق دیدگاه خود بر این اصل، یعنی مفید بودن تکیه می‌ورزد و این به آن مفهوم است که دیگر فروش محصولات و خدمات بر دو عامل خریدار و فروشنده محدود نمی‌ماند و عامل سومی‌با شاخص مفید بودن این تعامل بر آن نظارت می‌نماید.

 

درگیر کردن و دخالت دادن مشتری در کارها، تمایز محصول یا خدمات و تحسین کردن مردم به جای تحریک آنها به خرید، دادن پاداش به خاطر خرید محصول یا ارائه فرصت‌هایی برای دریافت احساس شهرت، روشی است که به شراکت با مشتریان در ساخت و تقویت برند منجر می‌گردد. اینکه انگیزه مردم در حمایت از برخی برندها چیست و اینکه برخی برندها ذاتا دارای طراحی مشارکت‌آمیز هستند، از جمله موضوعاتی هستند که به نظر می‌رسد در هفت اصل مورد شناسایی قرارگرفته در زیر مستتر باشد. اصولی که حاصل تحقیق از مشتریان و کارشناسان صنفی است.
1) برای مشتریان نقشی فراتر از خرید محصول یا خدمتتان قائل باشید. به طور مثال، آیا نمی‌توان مشتری را در قلب روندهای نوآوری و ارتباطات سازمان قرار داد. این استراتژی برای برندهایی که دائما به دنبال نوآوری و تغییر هستند؛ نظیر مدلباس و فناوری می‌تواند بسیار مفید واقع گردد. برندهایی که در راستای خواست مشتریان به فعالیت و تولید می‌پردازند، غالبا از درجه ماندگاری و محبوبیت فوق‌العاده‌ای برخوردارند؛ زیرا این محبوبیت را از تامین نیازهای واقعی مخاطبین خود حاصل می‌نمایند. اینکه بدانیم کجا بایستی به دیگران نیز فضا بدهیم، منوط به داشتن قدرت شنوایی بالا و یکپارچگی و پیوستگی در شنیدن صدای مشتریان است. اگر هدفمان جایگزینی برای برندهای سنتی رانشی و یکسویه به برندهای کششی و دوسویه با مشتریان باشد، آنگاه گام اول در سنخیت برندها با آنچه را كه مردم فکر می‌کنند، می‌گویند و می‌خواهند را برداشته ایم.
2) داشتن بیانیه ماموریت به نوعی دارایی در بانک‌ها مبدل گردیده است که گاهی مایه مباهات نیز هست و اما ماموریت‌هایی که فراتر از نتیجه‌گیری‌های صورت‌جلسات به عمل درآیند، عموما پویایی خود را حفظ می‌نمایند. برندها باید وجوه تمایز را مثبت تلقی کنند زیرا مصرف‌کنندگان اینگونه عمل می‌کنند. به یاد داشته باشید حتی صحیح‌ترین و پرطرفدارترین ماموریت‌ها صرفا زمانی کارآیی خواهند داشت که حمایت تمامی‌ستون سازمانی را در پی داشته باشد. لذا نباید از تفهیم ماموریت برای کارکنان و همچنین همراه ساختن آنان با ماموریت سازمان غفلت ورزید.
3) شفافیت یا وضوح و برندسازی به کمک مشتریان دو جزء غیرقابل تفکیک هستند. 
رسانه‌های دیجیتالی کار بازبینی مشتریان و نظارت یا اندازه‌گیری صحت و سقم عملکرد و ادعاهای برندها را آسان‌تر ساخته‌اند. برندها باید در عملکرد داخلی و ادعاهای خارجی یکسان و پیوسته عمل نمایند، زیرا غالبا از نظر عموم «مشک آن است که خود ببوید نه آنکه عطار بگوید» آنی‌سازی در کلیه امور و وجوه می‌تواند زمینه‌ساز اعتماد مشتری باشد که گامی‌فراتر از رضایت مشتری
محسوب می‌شود.
4) هر محصول یا خدمت باید به ایجاد مزیت در زندگی افراد جامعه منجر گردد و مثلا در حوزه‌های مالی، اجتماعی، یا محیطی برایشان نیازی را مرتفع یا ارزشی را فراهم می‌کند. برندها نه تنها باید به لحاظ وقت و انرژی برای مردم ارزشمند باشند، بلکه با داشتن عملکرد و رفتاری مسوولانه می‌توانند رغبت، دلسوزی و حمایت مشتریان را جلب نمایند. این رفتار مسوولانه را می‌توان در حوزه‌های اجتماعی و نیز محیطی فراتر از حوزه‌های مستقیم مالی مربوط به مشتری جست‌وجو كرد.
5) طبعا محصول یا خدمت، بهترین و عمده‌ترین راه برندها برای بیان تعهداتشان و نیز بهبود و ارائه ارزش افزوده به مشتری است. برند «متد» در ایالات متحده نمونه‌ای از یک برندسازی به کمک مشتریان به حساب می‌آید که دارای ماموریتی روشن است. 
«همه برای پاکیزگی» و ارائه محصولی منحصر به فرد و عالی؛ یعنی صابون بهداشتی با بسته‌بندی بدیع و قابل بازیافت نشانگر تعهد و پایداری این برند به قولی است که به مردم وعده داده شده است. ترکیبی از کارآیی، دوستی با محیط‌زیست و زیبایی موجب گردیده است تا این برند طرفداران زیادی پیدا کند، آنچنان که در ماه مارس سال 2007 این برند به عنوان هفدهمین شرکت آمریکایی با بالاترین نرخ رشد شناخته شده است.
6) برندسازی به کمک مشتریان، از طریق فرهنگ داخلی شفاف و علنی بودن در کلیه زمینه‌ها و اعتقاد به اینکه ایده‌های خوب همه جا وجود دارد، رشد و تکامل پیدا می‌کند. این برندها به جای سرمایه‌گذاری روی تبلیغات و در بوق و کرنا کردن نام خود، صرفا از طریق فعالیت معنی‌داری که در هر اقدامشان نمایان است، جذاب و پرطرفدار باقی می‌مانند.
7) محصول، توزیع، قیمت و ترویج یا اطلاع‌رسانی، باید با ماموریت یک برند تلفیق گردد و مبتنی بر آن سیاست‌گذاری شود. این موضوع اگر چه بسیار واضح و پیش‌پا افتاده است؛ اما غالبا در مراحل عملی به فراموشی سپرده می‌شود. دنیای اقتصاد




ارسال توسط میلیاردر جوان( برند)

 امروز ایمیلی به دستم رسید که برای استفاده دوستان در وبلاگ قرار می دهم. 

كشاورزی الاغ پیری داشت كه یك روز اتفاقی به درون یك چاه بدون آب افتاد. كشاورز هر چه سعی كرد نتوانست الاغ را از درون چاه بیرون بیاوردپس برای اینكه حیوان بیچاره زیاد زجر نكشد، كشاورز و مردم روستا تصمیم گرفتند چاه را با خاك پر كنند تا الاغ زودتر بمیرد و مرگ تدریجی او باعث عذابش نشود.مردم با سطل روی سر الاغ خاك می ریختند 
اما الاغ هر بار خاك های روی بدنش را می تكاند و زیر پایش می ریخت و وقتی خاك زیر پایش بالا می آمد، سعی می كرد روی خاك ها بایستد
 روستایی ها همینطور به زنده به گور كردن الاغ بیچاره ادامه دادند و الاغ هم همینطور به بالا آمدن ادامه داد تا اینكه به لبه چاه رسید و در حیرت کشاورز و روستائیان از چاه بیرون آمد ...


نتیجه اخلاقی:
 مشكلات، مانند تلی از خاك بر سر ما می ریزند و ما همواره دو انتخاب داریم: اول اینكه اجازه بدهیم مشكلات ما را زنده به گور كنند. 

و دوم اینكه از مشكلات سكویی بسازیم برای صعود!

اگراز مشکلات برای بالا آمدن و رشد مان استفاده نکنیم , در  چاههای زندگی گرفتار میشویم .
 




ارسال توسط میلیاردر جوان( برند)

 همه بهبود ها با پرسشهایی در مورد شرایط فعلی آغاز می شود. پرسیدن سوالهای متمرکز شده هنر اصلی فرد خلاق است. قدم بعدی آن است که اشتیاق کافی برای مواجه با پاسخ های گوناگون را داشته باشید. 


راه دیگر برای پرورش عضلات خلاقیت شما آن است که آن چیزی را که می خواهید به عنوان هدف خود مشخص کنید. در این حال شما برای رسیدن به هدف خود ایده های مختلفی را تولید می کنید. 

راه سوم برای پرورش عضلات خلاقیت شما بیان مشکلات است. " سه مشکل بزرگ که هم اکنون با آن روبرو هستم چیست؟"‌ در کمتر از 30 ثانیه جوابی برای این سوال بنویسید. وقتی شما در کمتر از 30 ثانیه به این سوال پاسخ می دهید، ضمیر نا خودآگاه شما مشکلات تصادفی شما را بر اساس اهمیت رتبه بندی کرده و سه مشکل مهمتر را بصورت انتخاب می کند. بعد از تعیین این سه مشکل از خود بپرسید " بدترین نتیجه ممکن حاصل از این مشکل چه چیز می تواند باشد؟" سپس از خود بپرسید " هم اکنون برای کاهش دادن اثر این مشکل چه کاری می توانم انجام دهم؟"

بنابراین یک عامل کلیدی برای موفقیت شفافیت است. تفکر مبهم منجر به پاسخهای مبهم میشود و تنها تفکر شفاف منجر به پاسخ های شفاف می شود. 

عامل کلیدی دوم تمرکز است. همه چیز را کنار بگذارید و تنها بر روی مسئله ای که مد نظر است تمرکز و فکر کنید. 

عامل سوم فکر باز است. اغلب افراد برای رسیدن از مسئله ای به مسئله دیگر اغلب یک راه ثابت را می پیمایند. افراد خلاق سعی می کنند در این مسیر بسیار منعطف باشند. اغلب افراد فکر می کنند تنها یک راه برای رسیدن به یک نتیجه وجود دارد ولی افراد خلاق سعی می کنند راه حلهای مختلف را امتحان کنند. 


بین شما و هدفتان مشکلات زیادی است که باید حل شود. معمولا برای سنجیدن سرعت حل مسئله می توان نقاط کنترلی را تعیین کرد و با رسیدن به هر یک از این نقاط و حل هر مشکل سرعت رسیدن به هدف را ارزیابی کرد. 


همیشه به یاد داشته باشید شما یک نابغه هستید و با پتانسیل خلاقیت استثنایی متولد شده اید. ولی قابلیت خلاقیت پنهان است که همانند عضلات با استفاده کردن رشد می کنند. 
کارهای کمی است که شما می توانید انجام دهید و اثر مثبت زیادی در زندگیتان داشته باشید. و شما می توانید اگر فکر کنید که می توانید.

 




ارسال توسط میلیاردر جوان( برند)

 برایان تریسی

 

انیشتین می گوید: " هر بچه ای وقتی به دنیا می آید نابغه است". اما دلیلی که باعث می شود اغلب مردم با باهوشی و ذکاوت رفتار نکنند آن است که نمی دانند چقدر باهوش هستند.

من به این اصل " اثر آرنولد" می گویم. هیچکس وقتی به آرنولد نگاه می کند با خود نمی گوید که عجب آدم خوشبختی است که از ابتدای تولد چنین عضلاتی داشته است. همه می دانند که داشتن این عضلات در نتیجه هزاران ساعت کار مداوم و بدن سازی است.  اما لازم نیست شما برای ارتقای تفکر خلاق خود هزاران ساعت وقت صرف کنید. فقط کافیست چندین تمرین و کار ساده را انجام دهید تا سیال خلاقیت شما جاری شود.  بهتر است با معنای خلاقیت شروع کنیم. از نظر من خلاقیت عبارتست از "بهبود". تمام کاری که باید انجام دهید آنست که تلاش کنید توانایی بهتر کردن شرایط را ارتقا ببخشید.  بطور تقریبی در هر سال بطور متوسط هر کسی چهار ایده برای بهتر کردن کار خود دارد که می تواند فرد را میلیونر کند. اما مهم به اجرا درآوردن این ایده ها است. بسیاری از افراد بخاطر اینکه فکر می کنند نظراتشان ارزش چندانی ندارد، از کنار آنها براحتی می گذرند.  توماس ادیسون را می توان تقریبا خلاق ترین فرد در تاریخ بشر نامید. او می گوید خلاقیت 99% سخت کار کردن است و تنها 1% الهام گرفتن.  فرآیند خلاقیت معمولا از چهار بخش عمده تشکیل می شود:

 

  • آماده سازی و تدارک: جاییکه بیشتر کار انجام شده است.
  • تفکر و فعالیت مغزی: جاییکه مسئله را با ضمیر ناخودآگاه خود حل می کنید.
  • واقعی سازی: که در آن ایده یا ایده ها به سمت شما می آیند.
  • بکاربستن: که در آن ایده خود را در محیط خارج بکار می بندید.


از آن جهت که جمع آوری اطلاعات و نیز پرسیدن سوالات مناسب در مرحله اول انجام می شود لذا در این بین آماده سازی و تدارک مهمترین قسمت می باشد.  موفقیت شما در زندگی با توجه به کمیت ایده هایی که می دهید تعیین می شود و کیفیت در مرحله دوم قرار دارد. زیرا اگر تعداد ایده های شما زیاد باشد، حداقل یک یا چند ایده شما را به موفقیت خواهند رساند.  برای ساختن ماهیچه های خلاقیت خود باید با پرسش های متمرکز شده شروع کنید. ما می خواهیم چه کاری بکنیم؟ چگونه می توانیم انجام دهیم؟ فرضیات چیست؟ اگر فرضیاتمان اشتباه باشد چه می شود؟ 

 




ارسال توسط میلیاردر جوان( برند)

 دنیای اقتصاد-در این مقاله بررسی خواهیم کرد که چگونه می‌توان نوعی تاثیرگذاری پایدار ایجاد کرد.

 

 

مدیران بیشتر وقت خود را صرف کمک به دیگران برای موفق شدن می‌کنند. کارمندان، مشتریان، سرمایه‌گذاران، تامین‌کنندگان مواد اولیه و... از جمله این افراد هستند. 
کمک به دیگران برای موفق شدن کار شما است، اما تمرکز روی خودتان نیز بخشی از وظیفه شما است و حداقل باید بخشی از وقت خود را صرف آن کنید. 
چرا؟ موفقیت شما سبب موفقیت دیگران می‌شود و موفقیت نیازمند دور بودن از ازدحام و مشهور بودن به انجام کاری خاص است. 
البته روش‌های زیادی برای برجسته بودن وجود دارد. 

نفر اول باشید که به محیط کار وارد می‌شوید 
و برای این کار هدف داشته باشید
بسیاری از کسانی که تجارت می‌کنند هر روز اولین کسی هستند که به محیط کار وارد می‌شوند. این بسیار خوب است، اما شما در این زمان چه می‌کنید؟ تصمیمات خود را سازماندهی می‌کنید؟ یا ایمیل خود را چک می‌کنید؟
به جای رسیدگی به امور شخصی به انجام کارهایی بپردازید که به نفع شرکت است و همه شاهد آن هستند. به حل مشکلات حل نشده روز گذشته بپردازید. اقداماتی انجام دهید که باعث شود وقتی کارمندان به شرکت رسیدند با سرعت بیشتری بتوانند کارشان را آغاز کنند. مسائلی که دیگران آن را نادیده گرفته‌اند، حل کنید. هر کاری که انتخاب می‌کنید، بدون تناقض انجام دهید.
فردی نباشید که تنها چراغ‌‌ها را روشن می‌کند. فردی باشید که زود سر کار می‌آید و همه کارها را انجام می‌دهد. طولی نمی‌کشد که اقداماتی که انجام می‌دهید در بین همه شناخته می‌شود.

به انجام کار خاصی مشهور شوید.
انجام کارهای استاندارد و معمولی شما را به عنوان فردی برجسته مشهور نخواهد کرد و مهم نیست که این کارها چقدر دشوار هستند.
فراتر از استانداردها بروید. در حل کشمکش‌های بین کارکنان پیشقدم باشید. مدیری باشید که از درون پیشرفت می‌کند. به عنوان فردی شناخته شوید که سریع‌تر واکنش نشان می‌دهد و عمل می‌کند یا پیش از همه آماده می‌شود.
ماموریت باارزش بخصوصی انتخاب کنید و در آن از همه پیشی بگیرید.

پروژه جانبی مخصوص به خود را ایجاد کنید.
برتری یافتن در یک پروژه مشخص قابل پیش‌بینی است. اما برتری یافتن در یک پروژه جانبی به شما کمک می‌کند که به عنوان فردی برجسته شناخته شوید. نکته کلیدی این است که ریسک کنید و اطمینان حاصل کنید که شرکت و مشتریان شما متحمل این ریسک نشوند.
به عنوان مثال سال‌ها پیش تصمیم گرفتم یک دایره‌المعارف اینترنتی برای کارمندانم ایجاد کنم که کارمندان می‌توانستند از طریق شبکه شرکت از آن استفاده کنند. من در خانه روی این پروژه کار می‌کردم و برخی مدیران نسبت به پیشنهادم علاقه نشان داده بودند، اما مدیر منابع انسانی از آن متنفر بود... به این ترتیب این پروژه در نطفه خفه شد. من ناامید شده بودم، اما شرکت طرح پیشنهادی‌ام را نادیده نگرفت و مدتی بعد به عنوان یکی از اعضای تیم بهبود فرآیند‌های شرکت انتخاب شدم، چرا که حالا من همان فرد برجسته‌ای بودم که پروژه‌های جانبی خوبی مطرح می‌کند.

انرژی خود را در همان جایی صرف کنید که درباره آن صحبت می‌کنید
اغلب افراد صحبت می‌کنند، اما تنها عده قلیلی در راستای تحقق آنچه درباره آن صحبت کرده‌اند، تلاش می‌کنند. بگویید فکر می‌کنید که یک پروژه خوب پیش نمی‌رود. به جای آنکه با اشاره کردن به جهت درست و زمان‌بندی‌های اصلاح شده، نشان دهید که چقدر باهوش هستید، به سراغ مشکل بروید و با تمام قوا آن را برطرف کنید.
انتقاد درباره آنچه اشتباه است یا صحبت درباره چیزهایی که باید تغییر کنند یا بهبود یابند، کاری آسان است. افراد برجسته و تاثیرگذار افرادی هستند که برای یافتن راه‌حل مشکلات تلاش می‌کنند. 

اندکی از بعد شخصی خود را به دیگران نشان دهید
علاقه‌ها و خواسته‌های شخصی به دیگران کمک می‌کند شما را بشناسند و به یاد بیاورند. این یک مزیت بزرگ برای یک شرکت جدید است که در بازار شلوغ به رقابت می‌پردازد.
مطمئن شوید که علائق شخصی شما موفقیت‌های حرفه‌ای‌تان را تحت‌الشعاع قرار نمی‌دهد. مشهور بودن به عنوان فردی که یکبار در مسابقه ماراتن شرکت کرده است، خوب است. اما مشهور شدن به عنوان فردی که همواره در حال سفر و شرکت در مسابقات ماراتن است و هیچ‌گاه در مواقع نیاز در دسترس نیست، مناسب نیست.
اجازه دهید افراد تا اندازه‌ای درباره شما بدانند. مقدار کمی جزئیات شخصی به زندگي حرفه‌ای شما رنگ و عمق می‌افزاید.

از همه سخت‌تر کار کنید
هیچ چیزی نمی‌تواند جایگزین کار و تلاش شدید شود. به اطراف خود نگاه کنید: چند نفر از رقبای شما به اندازه شما زیاد کار می‌کنند؟
عده کمی.
بهترین راه برای مبدل شدن به فردی برجسته و اثرگذار، تلاش برای کار کردن بیش از دیگر افراد است. همچنین ساده‌ترین راه است؛ چراکه شما تنها فردی هستید که تلاش می‌کند. 




ارسال توسط میلیاردر جوان( برند)

صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 13 صفحه بعد

آرشیو مطالب
پيوند هاي روزانه
امکانات جانبی
ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 47
بازدید دیروز : 3
بازدید هفته : 151
بازدید ماه : 151
بازدید کل : 5566
تعداد مطالب : 122
تعداد نظرات : 20
تعداد آنلاین : 1





Powered by WebGozar

نرخ طلا و ارزتغییر
انس جهانی به دلار
مثقال طلا در بازار
گرم طلای 18 در بازار
سکه بهار آزادی
سکه امامی
سکه نیم
سکه ربع
سکه گرمی
دلار آزاد
یورو آزاد
پوند آزاد
درهم امارات آزاد
دلار کانادا آزاد
یوان چین آزاد
لیره ترکیه آزاد
ین ژاپن آزاد
دلار استرالیا آزاد
فرانک سوئیس آزاد
نرخ طلا و ارزتغییر
انس جهانی به دلار
مثقال طلا در بازار
گرم طلای 18 در بازار
سکه بهار آزادی
سکه امامی
سکه نیم
سکه ربع
سکه گرمی
دلار آزاد
یورو آزاد
پوند آزاد
درهم امارات آزاد
دلار کانادا آزاد
یوان چین آزاد
لیره ترکیه آزاد
ین ژاپن آزاد
دلار استرالیا آزاد
فرانک سوئیس آزاد